Select Page

راه‌های افزایش انگیزه برای رسیدن به اهداف‌مان در زندگی

راه‌های افزایش انگیزه برای رسیدن به اهداف‌مان در زندگی

انگیزه مجموعه‌ای از خیلی چیزهاست. شاید نوعی ترس، شاید هم نوعی میل شدید باشد. هر چیزی که یک موجود زنده را وادار به حرکت کند، نامش را می‌توانید انگیزه بگذارید. اما انگیزه اولین عنصر تشکیل‌دهنده‌ی رفتار در ما آدم‌هاست، وقتی می‌پرسیم فلان شخص چرا فلان کار را انجام داد؟ دنبال انگیزه‌ی او از رفتارش هستیم. انگیزه وادارمان می‌کند کاری را که واقعا دوست داریم انجام دهیم یا به هدفی که واقعا داریم برسیم، انگار کسی توی سرمان روی یک صندلی ننویی شیک نشسته است پایش را روی پایش انداخته، مقتدرانه تاب می‌خورد و هی می‌گوید: «فکر می‌کنم می‌تونی..»، « حتما هنوز می‌تونی…»، « مطمئنم انجامش میدی…» اما این مهم است که بفهمیم چگونه در خود انگیزه ایجاد کنیم و به هدف برسیم.

در این نوشته می‌خواهیم درباره‌ی سه گام مهمِ تمرکز، رشد اعتماد به نفس و ثابت قدم بودن که در ایجاد انگیزه مؤثر هستند، با شما صحبت کنیم. همراه ما باشید تا ببینیم چگونه باید در خودمان انگیزه ایجاد کنیم.

گام اول: متمرکز باشید

۱. موقعی که ترسیده‌اید، فکر نکنید

Stop thinking in terms of fear انگیزه

به این مورد کاملا توجه کنید! همه‌ی ما می‌دانیم که افکار منفی بد هستند؛ اما اغلب اوقات حواس‌مان نیست که داریم به آنها پروبال می‌دهیم. همیشه فکرمان مشغول چیزهایی است که نمی‌خواهیم، این جمله برای‌تان آشنا نیست؟! بله اتفاقا این بدترین چیزی است که همیشه هم اتفاق می‌افتد؛ دقیقا روی چیزی متمرکزیم که نمی‌خواهیم. البته این مسأله کاملا طبیعی است! اما ذهن ما از کجا باید بداند که ما به چیزی فکر می‌کنیم که نمی‌خواهیمش؟ پس باز هم به کار خودش ادامه می‌دهد و همان‌ها را به سمت خود می‌کشد؛ حتی اگر نخواهیم‌شان! از طرفی کدام‌تان کسی را می‌شناسید که برای چیزی که نمی‌خواهد تلاش کند؟ وقتی چیزی را نمی‌خواهید آیا برای رسیدن به آن تصمیم می‌گیرید؟! در نهایت تمام اینها دست به دست هم می‌دهد تا شما هیچ کاری نکنید.

پس ترس به چند دلیل مضر است؛ اول اینکه شما را بی‌انگیزه می‌کند، هدف منفی چیزی نیست که شما برایش تلاش کنید. نکته‌ی بعدی این است که افکار منفی که از ترس می‌آیند، خسته‌کننده و طاقت‌فرسا هستند. «ترس» انرژی شما را کم می‌کند و در حالت نگرانی مداوم نگه‌تان می‌دارد و وقتی خسته و نگران باشید، بی‌انگیزه می‌شوید.

۲. هدف خود را مشخص کنید و برایش برنامه بریزید

Define your goal and your plan to achieve it

برنامه ریزی یکی از اصول فراموش‌نشدنی کار است. خوب فرض می‌کنیم که شما افکار مثبتی دارید. اما همان‌طور که گفتیم چون ذهن‌مان تشخیص نمی‌دهد ما مثبت فکر می‌کنیم یا منفی و فقط کلمات و احساسات مربوط به آنها را دریافت می‌کند، باید بدانیم چگونه و درباره‌ی به چه موضوعاتی فکر کنیم. مثلا به جای آنکه فکر کنید «نمی‌خوام دربه‌در و فقیر باشم»، «نمی‌خوام تمام عمرم موجود بیچاره‌ای باشم» باید فکر کنید «می‌خوام امنیت مالی داشته باشم». ساده است؛ چون اولی پر از کلمات منفی است و دومی یک کلمه‌ی مثبت و مهم دارد. چه عالی! خوب حالا چه برنامه‌ای برای رسیدن به امنیت مالی دارید؟

البته این فقط یک مثال بود. نکته‌ی مهم این است که برای این هدف یا هر هدف دیگری باید چند نمونه برنامه‌ی کارامد داشته باشید. می‌دانم این یکی از سخت‌ترین کارهای دنیاست اما برای رسیدن به هدف‌تان باید بین تمام موارد هماهنگی ایجاد کنید و انجام‌شان دهید. اکر واقعا این هدف مد نظر شماست، باید اول ببینید دقیقا چه می‌خواهید و چه برنامه‌ای برای تحققش دارید، اگر واقعا بخواهید راهش را هم پیدا می‌کنید. مگر اینکه نخواهید هدفی داشته باشید که از آن انگیزه‌ای به وجود بیاید. من که فکر نمی‌کنم این را بخواهید!

۳. یک هدف داشته باشید

Keep it to just one

شلوغش نکنید! به قول قدیمی‌ها پله‌ها را یکی‌یکی بالا بروید. اگر یک لیست بلندبالا از اهداف‌ داشته باشید، تنها اتفاقی که می‌افتد این است: استرس می‌گیرید، بی‌خیال همه‌شان می‌شوید، دچار رفتار اجتنابی می‌شوید و رسیدن به هدف را به بعد موکول می‌کنید. اما اگر قدم به قدم و یکی یکی به اهداف‌تان فکر کنید شدنی‌تر خواهند بود. می‌توانید روی یکی تمرکز کنید، به آن برسید و سراغ بعدی بروید. سود خود را کم کنید اما مطمئن باشید سوخت و سوزی در کار نخواهد بود.

اگر نتوانید روی یک هدف خاص تمرکز کنید، نمی‌توانید روی خودتان متمرکز شوید پس انگیزه‌ای در کار نخواهد بود. اهداف‌تان را به اهداف کوچک‌تر و کوتاه‌مدت تقسیم کنید تا امکان رسیدن به آنها بیشتر شود. سعی کنید یک برنامه بریزید و کم‌کم به هدف‌تان نزدیک شوید.

۴. خودتان را سرگرم کنید

waysto-make-workfun

ممکن است شما خیلی وقت‌ها کارهایی انجام داده باشید و از انجام آنها ناراضی باشید. اشکالی ندارد، گذشته دیگر گذشته است. لزومی ندارد مدام خودتان را شماتت کنید. دست از سر خودتان بردارید. اگر موفق شوید این کار را بکنید، می‌توانید تجربیات بدتان را هم مثل افکار منفی رها کنید. سعی کنید برای خودتان سرگرمی‌های تازه به‌وجود بیاورید و به همه چیز با دید منطقی نگاه کنید، آن‌ وقت چیزهای بد هم مثل بقیه‌ی چیزها می‌گذرند و آن‌قدرها آزارتان نمی‌دهند.

خواستن توانستن است. از دویدن بدتان می‌آید؟ مشکلی نیست برای وزن کم کردن، کیک بوکسینگ را امتحان کنید؛ تازه هیجان‌انگیزتر هم هست. نویسنده‌ی بدی هستید؟ (این یکی را با خودم هستم) موضوع نوشتن‌تان را عوض کنید. نمی‌توانید با ذخیره کردن پول، ضریب امنیت مالی‌تان را بالا ببرید؟ نوع زندگی و محیط اطراف‌تان را تغییر دهید. اگر محیط اطراف‌ هر فرد آن‌قدر انعطاف‌پذیر است، پس انگیزه‌تان را هم می‌توانید تغییر دهید.

۵. درباره‌ی انگیزه‌تان مطالعه کنید

شاید کمی احمقانه به نظر برسد! چطور می‌شود درباره‌ی انگیزه‌ و چیزی که در ذهن‌مان است، مطالعه کنیم؟ اما به هرحال این امر شدنی‌ است.

یکی از راه‌های مطالعه درباره‌ی انگیزه‌تان، شنیدن داستان‌های موفقیت دیگران است که مغز شما را وادار به تفکر می‌کند. البته ممکن است فکر کنید مثلا خواندن داستان کسی که موفق شده است ۳۰ کیلو وزن کم کند، شما را مأیوس می‌کند و حس کنید آدم بی‌عرضه‌ای هستید که نتوانسته‌اید حتی ۵ کیلو وزن کم کنید؛ اما اگر حتی فرض کنیم این حرف‌تان درست باشد، باید احساسات منفی را از خودتان دور کنید و عزم‌تان را جزم کنید. می‌توانید حتی از همین افراد کمک بگیرید. اتفاقا همین‌طور داستان‌ها می‌تواند برای پیشرفت ترغیب‌تان کند و از بی‌تفاوتی نجات‌تان دهند. پس هم‌کلاسی‌های دوره‌ی دبیرستان‌تان را در فیس‌بوک بی‌خیال شوید و به انجام امور مفید بپردازید.

۶. به خودتان جایزه بدهید

reward-yourself

بیایید صادق باشیم؛ اینکه سریع‌تر به نتیجه برسیم واقعا کافی نیست. سال‌ها طول می‌کشد تا از یک کسب‌وکار پول خوب به‌دست آورید. ماه‌ها طول می‌کشد تا به وزن دلخواه‌تان برسید و ممکن است خیلی طول بکشد تا واقعا به احساس خوشحالی در زندگی‌مان برسیم. اما چیزی که درباره‌اش حرف می‌زنیم، احساس رضایت و خشنودی فوری است. پس می‌توانیم این راهکار را استفاده کنیم: حالا که زندگی فورا چیزی را به ما نمی‌دهد تا خوشحال‌مان کند، پس خودمان به خودمان پاداش بدهیم.

حتما نباید فقط وقتی به هدف بزرگی می‌رسید به خودتان پاداش بدهید (حواس‌تان باشد جایزه مبهوت‌تان نکند، در هر صورت باید تا آخرش بروید) نقاط هدف تعیین کنید و به هرکدام که رسیدید به خودتان جایزه بدهید. ۲ کیلو وزن کم کردید؟ عالیه! به خودتان یک جایزه بدهید، این به شما انگیزه می‌دهد چند کیلوی دیگر هم کم کنید. در امتحان بهترین رتبه را به‌دست آوردید؟ خیلی خوب است! خودتان را به یک شام عالی دعوت کنید. نیمه‌ی اول کتاب‌تان را تمام کرده‌اید؟ شگفت‌انگیز است! جایزه‌اش این است که بیرون بروید و خرید کنید.

گام دوم: اعتماد به نفس‌تان را بالا ببرید

۱. نیمه‌ی پر لیوان را ببینید

Keep the glass half full, not half empty

مهم‌ترین چیزی که باید در این بخش به آن توجه کنید این است: بدانید چه چیزی ندارید و می‌خواهید به‌دستش بیاورید. واقع‌بین باشد و نواقص یا نداشته‌هایتان را بپذیرید. آن‌وقت است که می‌دانید چه می‌خواهید و می‌توانید به‌ آنها فکر کنید. قبول دارم که این می‌تواند آغاز یک موج منفی باشد، خب بالاخره یاد نداشته‌هایتان می‌افتید! منم همین‌طور هستم! ممکن است شروع کنید به دلسوزی کردن برای خودتان، بی‌علاقه شوید، انگیزه‌تان را از دست بدهید و دیگر سمت چیزی نروید. اما چاره‌ای نیست البته راه‌حلی دارد که الان می‌گویم؛ درباره‌ی چیزی که می‌خواهید فکر کنید، و فکر کنید برای چه چیزی واقعا از خدا ممنون هستید؟ اگر این‌طوری به همه‌چیز نگاه کنید دلسرد نمی‌شوید و بهتر دست‌گیرتان می‌شود چه چیزی برای‌تان مناسب‌تر است یا باید داشته باشیدش.

۱۰ مورد از داشته‌هایتان و آنچه که دارید و برای‌شان سپاسگزارید، لیست کنید. این کار را هر روز انجام دهید (تازه، هر چقدر بیشتر فکر کنید می‌فهمید چیزهای بیشتری دارید) روی آنچه که دارید تمرکز کنید، هرچیزی که ساخته‌اید و خودتان به‌دست آورده‌اید. همه‌ی اینها به افزایش اعتماد به نفس شما کمک ‌می‌کند. اگر نگرش‌تان مثبت باشد با خودتان می‌گویید «من می‌تونم انجامش بدم». اگر به دستاوردهای گذشته‌تان نگاه کنید می‌بینید که واقعا می‌توانید. بنابراین انگیزه پیدا می‌کنید و رسیدن به هدف‌تان آسان‌تر می‌شود.

۲. راهش را پیدا کنید

Find out just what you need to do

فرض کنیم شما می‌خواهید بازیگر شوید. عالیه‌! اما از کجا باید شروع کنید؟ نمی‌دانم می‌دانید یا نه، اما اولین چیزی که درباره‌ی «چطور به هدف رسیدن» به ذهن‌تان می‌رسد می‌تواند خیلی تهدیدآمیز باشد؛ چون ممکن است باعث شود کلاً انگیزه‌تان را از دست بدهید و دست از هدف‌تان بردارید! به همین سادگی رویاهایتان به یکباره با خاک یکسان می‌شود. در صورتی‌ که اگر بدانید چه مسیری را باید طی کنید، خیلی راحت‌تر می‌توانید یک پله بالاتر بپرید.

هرچه منبع دم دست‌تان است، بررسی کنید. حالا که تکنولوژی در اختیار همه هست باید جهان زیر انگشتان‌تان باشد. به این ترتیب دیگر بهانه‌ای ندارید. از دوستان‌تان و آشنایان‌تان بپرسید، حتی می‌توانید از هرکسی که این راه را قبلا رفته، کمک بگیرید. اگر از تمام چیزی که می‌خواهید تا شما را به هدف‌تان برساند سر در بیاورید، می‌توانید به اندازه‌ی یک متخصص به خودتان مطمئن باشید. «دانش» ذهن شما را آرام می‌کند و نگرانی را از شما دور می‌کند. اگر بدانید مسیرتان چیست و چگونه باید آن را طی کنید، افکار منفی دور می‌شوند، اعتماد به نفس‌تان بالا می‌رود و نگرشی تازه پیدا خواهید کرد.

۳. دور و ورتان را از چیزهای مثبت پُر کنید

Surround-yourself-with-positivity

جهان پر از چیزهایی است که ساز مخالف می‌زنند. ممکن است بلافاصله بعد از اینکه از ذهن‌تان بگذرد: «فردا یه نفس راحت می‌کشم»، یک نفر پیدا شود و سر ۵۰ هزار تومان شرط ببندد که نمی‌توانید! پس بهتر است از چنین افرادی فاصله بگیرید. این افراد عموما اشخاص بیچاره‌ و درمانده‌ای هستند که سزاوار توجه نیستند. قبول دارم که این افراد ممکن است گاهی البته خیلی، خیلی، خیلی کم بتوانند مفید باشند. حالا به شما می‌گویم چطور؟! اگر فرضاً آن‌قدر تنها باشید که اجازه بدهید چنین فردی کنارتان بماند او سعی می‌کند شما را هم در آتش یأس یا حسادت خودش بسوزاند و چون فکر می‌کند شما نمی‌توانید او را رها کنید، به کارش ادامه می‌دهد. مقاومت او باعث می‌شود شما بخواهید توانایی‌تان را به طرف ثابت کنید. این میزان آدرنالین شما را بالا می‌برد و عزم و اراده‌ای که شما لازم دارید را به شما می‌دهد. و در هر صورت، خودتان را به خودتان و او ثابت می‌کنید. حالا می‌توانید حتی از او متشکر هم باشید. او سبب خیر شده است و ناخواسته به شما انگیزه داد و کمک‌تان کرد! دوستش داشته باشید!

۴. از کم شروع کنید

start-small

هیچ راهی برای اینکه هدفی مثل «معروف شدن» یا «۳۰ کیلو وزن کم کردن» یا حتی «مهارت در ساز زدن» به راحتی اتفاق بیفتد، وجود ندارد. قبول دارم که مثال‌های اغراق‌آمیزی زدم، اما می‌خواهم شما را متوجه چیزی کنم: داشتن هدفی که امکان تحققش کم است، فقط شما را متوقف می‌کند.

به جای معروف شدن، از دست دادن وزن زیاد و یادگرفتن یک ساز سخت، کمی کوتاه بیایید مثلا یک کانال موفق در یوتیوب برای خودتان بسازید. ۵ کیلو وزن کم کنید و برای شروع فقط یاد بگیرید یک آهنگ با هر سازی که دوست دارید بنوازید. همه‌ی این کارها در جهت همان اهداف بزرگ شما هستند اما فرق‌شان این است که شدنی‌تر هستند.

اگر لیستی از اهداف یا کارها دارید به نفع‌تان است که از کوچک‌ترین‌شان شروع کنید وقتی آن را به نتیجه برسانید، انگیزه‌ی لازم برای کار بعدی خود به خود ایجاد شده است. دستاورد واقعی مثل این می‌ماند که نصف راه را رفته باشید.

۵. تجسم کنید

 Use visualization

هر روز چند دقیقه بنشینید و تجسم کنید که هدف‌تان را به‌دست آورده‌اید. تمام مراحل را تجسم کنید؛ اهداف‌تان، نحوه‌ی انجام دادن‌شان، دستیابی به آنها و هر چیز خوب دیگری که به آنها مربوط است. حسی که دارید شبیه چیست؟ بعد از چند دقیقه بلند شوید. چه حسی دارید؟

از تمام حواس‌تان کمک بگیرید. چه مزه‌ای و چه بویی حس می‌کنید؟ چه صدایی می‌شنوید؟ چه چیزهایی می‌بینید؟ چه چیز زندگی را بعد از رسیدن به هدف‌تان دوست دارید؟ کدام صفت‌ها برای توصیف این زندگی مناسب هستند؟ کار کردن روی کدام موارد و جزئیات، هدف‌تان را شفاف‌تر و دست‌یافتنی‌تر می‌کند؟ کجا هستید؟ در چه مرحله‌ای؟ چه می‌کنید؟ چه لباسی تن‌تان است؟ چطور به نظر می‌رسید؟ چه کسی کنارتان است؟ تمام اینها را تصور کنید و در ذهن‌تان لمس‌شان کنید. حالا چه حسی دارید؟ انگیزه یعنی همین!

گام سوم: به راه‌تان ادامه بدهید

۱. هیجان‌تان را حفظ کنید

Stay excited

خیلی وقت‌ها قبل از اینکه به چیزی برسیم، جذابیت خودش را از دست می‌دهد. حتی اگر روی هدفی کار کردید و برایش وقت و انرژی گذاشتید، باز هم این ریسک وجود دارد که خیلی زود خسته شوید. پس نباید بگذارید چنین اتفاقی بیفتد. در همه‌حال باید به اندازه‌‌ی کافی برای هدف‌تان جذابیت ایجاد کنید.

با توجه به توانایی‌هایتان، مفاهیم تازه‌ای از اهداف‌تان را تجربه کنید. اگر هدف‌تان وزن کم کردن است، یک عادت غذایی سالم تازه انتخاب کنید و اگر می‌خواهید پول بیشتری به‌دست آورید، سعی کنید به دنبال یک استراتژی کسب‌وکار جدید و یک سیستم بودجه‌ی متفاوت باشید.

اطراف‌تان را از تصاویری که دوست دارید، پرکنید. اگر تصاویر جذابی از اهداف‌تان جلوی چشم‌تان باشد، انگیزه‌تان بالا می‌‌رود. تصویر پس‌زمینه‌ی لپ‌تاپ‌تان را همان چیزی که دوست دارید بگذارید تا به شما انگیزه بدهد. برای خودتان این‌طرف و آن‌طرف در جاهای غیرمنتظره یادداشت‌های کوچک بگذارید. به خودتان یادآوری کنید «آره من انجامش میدم.. من به‌دستش میارم». این تمام چیزی است که قطعا هیجان‌زده‌تان می‌کند.

۲. مدام طرح خود را اصلاح کنید

شما برای شروع یک هدف دارید و می‌دانید چگونه به آن برسید. اما وقتی اجرای طرح‌تان را آغاز می‌کنید کمی که جلوتر بروید، ممکن است به مواردی برسید که عملا بی‌فایده هستند یا حداقل ارزش وقت گذاشتن ندارند. می‌توانید همین وقت را برای تجزیه و تحلیل بگذارید و طرحی ارائه کنید که با سرعت بیشتری جلو برود.

لیستی از تمام فعالیت‌هایی که باید انجام دهید، تهیه کنید. ببینید کدام‌شان در حال حاضر بازده‌ی بالاتری دارند؟ کدام‌یک واقعا مهم هستند و نمی‌توان حذف‌شان کرد؟ وقتی مشخص شد بهترین‌ها کدام هستند و کدام‌ها خیلی مهم نیستند، تمرکز، وقت و انرژی‌تان را روی کارهای سودمند‌تر می‌گذارید به این ترتیب وقت‌تان هدر نمی‌رود و بازده‌ی بیشتری هم خواهید داشت. حالا به جای اینکه استرس بگیرید، همه‌چیز تحت کنترل‌تان است و انگیزه دارید که ادامه بدهید.

۳. جلوی چشم باشید

صبح دوشنبه است و تصمیم گرفته‌اید قهوه خوردن را ترک کنید. فکر بدی نیست! شما ساعت ۷:۳۰ این تصمیم را می‌گیرید و باید ساعت ۹ هم در دفترتان برای یک جلسه‌ی کاری حاضر شوید. قبل از جلسه، آبدارچی برای همه قهوه‌ی گرم و خوشمزه می‌آورد. اما کسی نمی‌داند که شما در حال ترک کافئین هستید. باید چه کار کنید؟ به همه‌ی همکاران‌تان بگویید!

اینکه به همه اعلام کنید: «آهای! من میخوام این کار رو انجام بدم»، باعث می‌شود به خاطر حفظ آبرو و غرور خودتان هم که شده، خودتان را ملزم به انجام تصمیم‌تان کنید. امیدوارم همیشه طوری رفتار نکرده باشید و چیزی فراتر از خودتان، برای دیگران نساخته باشید که شکست خوردن خیلی برای‌تان سخت‌تر شود. از طرفی اگر همکاران‌تان بدانند که قهوه را ترک کرده‌اید، حتما لیوان‌تان را جایی پنهان خواهند کرد؛ در هر صورت این هم یک نوع کمک است!

حتما شما هم زمان زیادی را با اینترنت می‌گذرانید و در فضای مجازی بیشتر با مردم ارتباط دارید تا در زندگی واقعی! ناراحت‌کننده است اما متأسفانه اکثر ما همین‌طور هستیم! تصمیمات‌تان را در فضای مجازی اعلام کنید شاید این بار شما الهام‌بخش شخص دیگری باشید و انگیزه ایجاد کنید.

۴. از کاه، کوه نسازید

Don't make mountains out of molehills

تا به‌حال چند بار به این جمله برخورده‌اید: «اجازه ندهید موانع شما را زمین بزنند»؟ موانع وجود دارند و نمی‌توان از آنها فرار کرد! حتی موفق‌ترین افراد هم به موانع زیادی برخورد کرده‌اند. چون موفقیت بدون موانع بی‌مفهوم است؛ آنها حتما از موانع بیشتری هم عبور کرده‌اند. ادیسون کم شکست خورد؟! به یاد بیاورید او ۱۰۰۰۰ راه پیدا کرد که هیچ کدام‌شان جواب نداد!

آسان‌ترین راه عقب‌نشینی و پاک کردن صورت مسئله است. خوب نمی‌توانید! زور که نیست! فقط یادتان باشد، وقتی عقب‌نشینی می‌کنید، اعتراف کرده‌اید که نمی‌توانید. پس ۱۵ دقیقه به خودتان زمان بدهید و از کارکردن فاصله بگیرید. فردا هم روز خداست. شکست امروز هیچ ربطی به فردا ندارد، فردا روز دیگری است با تلاش‌ها و امیدها و انگیزه‌های دیگر.

۵. دوستان همفکرتان را برای حمایت از خودتان مطلع کنید

باید اعتراف کنم کارهای کمی در این دنیا وجود دارد که آدم بتواند به تنهایی از پس آنها برآید. اگر از کسانی‌ که واقعا درک‌تان می‌کنند کمک بگیرید، بار بزرگی از روی دوش‌تان برداشته می‌شود.

به این نکته توجه کنید روی خودتان کار کنید و این سپر دفاعی «کمک نگرفتن از دیگران» را کنار بگذارید. باور کنید این نه نشانه‌ی ضعف شماست، نه نشانه‌ی حماقت‌تان. کمک دادن یا کمک گرفتن عین انسانیت است! یک گروه حمایت‌کننده‌ی درجه‌ی یک برای خودتان دست و پا کنید، کم‌ترین کمک‌شان این است که به شما انرژی خوبی می‌دهند. وقتی احساس کنید شکست خورده‌اید، نمی‌گذارند به قهقرا بروید، با منابعی که در اختیار دارند و با ایده‌هایشان یاری‌تان خواهند کرد و البته انگیزه‌ی لازم را پیش روی‌تان قرار می‌دهند. دوستان خوب، گروه‌های آنلاین و خلاصه یک شبکه‌ی انگیزشی مؤثر برای خودتان تشکیل دهید.

۶. نمودار پیشرفت خود را ترسیم کنید

Chart your progress

انسان‌ها به طور طبیعی تمایل به عینی کردن همه‌چیز دارند. می‌دانید چند نفر از هنر انتزاعی متنفرند؟ فهمیدنش احتمالا باید سخت باشد! پس اگر شما در این مسیر بهترین هستید، به‌دست آوردن همه‌چیز خیلی ممکن‌تر به نظر می‌رسد. به راه‌تان ادامه‌ دهید! می‌توانید بنشینید و ببینید چگونه این کار بزرگ را انجام می‌دهید. خوب دیگر چه می‌خواهید؟ این هم انگیزه!

یک دفترچه مخصوص این موضوع داشته باشید. وظایف و کارهایی را که باید هر روز انجام دهید (یا کارهایی که باید تکمیل شوند)، یادداشت کنید و مدام خودتان را چک کنید تا اگر به اهداف میانی یا اهداف کوچک‌تر رسیدید قابل تشخیص باشند و هرجا می‌روید دفترچه‌تان همراه‌تان باشد؛ این خودش نوعی یادآوری انگیزه است!

زندگی کوتاه است. امروز را آن‌طور که هست درک کنید و کارهایی را که می‌خواهید، انجام دهید. بجنبید و تنبلی نکنید! فردا هم کارهای دیگری برای انجام دادن وجود دارد.

برگرفته از: wikihow

درباره نویسنده

پریسا نعیمی

نویسنده و عضو تیم تحریریه طرحواره, کارشناس ارشد روان‌شناسی تربیتی از دانشگاه علامه طباطبایی

۱ Comment

  1. شادی

    سلام. چطوری باید به کارمندانی که داریم انگیزه بدیم که به اهدافشون برسن؟
    اگه ما براشون هدف تعیین کنیم هم جواب میده؟

    Reply

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.