عوامل ایجاد احساس از خود بیزاری و عوارض ناشی از آن
احساس از خود بیزاری میتواند به این صورت باشد که شخصی در تمام طول روز و هر لحظه شما را دنبال کند، از شما انتقاد کند و به هر اشتباهی که مرتکب میشوید و اشکالات موجود اشاره و شرمندهتان کند. این حالت میتواند واقعا آزاردهنده باشد.
حتما بخوانید: چگونه خودمان را ببخشیم و از زندگی لذت ببریم؟
افکار تنفرآمیز نسبت به خود معمولا ممکن است شامل موارد زیر باشند:
” میدانستم که شکست خواهی خورد.”
“چرا اصلا تلاش میکنی؟”
“تو یک بازنده هستی.”
“هیچ کس نمیخواهد در کنار تو باشد.”
“به خودت نگاه کن که باز هم خرابکاری کردی.”
“نمیتوانی عادی باشی؟”
شما حتی نمیتوانید از منتقد بی امان درونتان دور شوید زیرا این منتقد در واقع خود شما هستید. این نفرت از درونتان میآید. اما میتوانید بیاموزید که جلوی این انتقاد بی امان را بگیرید و از زندگی و روابط خود لذت ببرید. اولین قدم شما این است: فهم عواملی که ممکن است باعث به وجود آمدن چرخه احساس از خود بیزاری شود.
عوامل ایجاد احساس از خود بیزاری
احساس از خود بیزاری چیزی است که به مرور زمان ایجاد میشود و به طور معمول بیش از یک عامل ایجادکننده دارد، از جمله آسیبهای گذشته، کمالگرایی، انتظارات دروغین، مقایسههای اجتماعی و چندین رفتار آموخته شده.
۱. تجربه آسیب زا
بسیاری از آدمهایی که تنفر افراطی نسبت به خود دارند، در گذشته تجربههای آسیبزا داشتهاند و به لحاظ احساسی دچار چالش شدهاند. این تجربیات اغلب شامل سوء استفاده جنسی، جسمی یا عاطفی و غفلت هستند.
وقتی کودکان تجربیات سوءاستفاده عاطفی و غفلت را تجربه میکنند، کم کم جهان را جایی ناامن و اطرافیان را خطرناک میبینند. آنها در تلاش برای درک و شناخت دنیای خود، ممکن است روایتی را در ذهنشان ایجاد کنند که باعث میشود احساس کنند ارزش دوست داشته شدن را ندارند و بیارزش هستند. این گفتههای نفرتانگیز ممکن است مستقیماً توسط والدین یا عزیزان دیگر به آنها گفته شده باشد، و همینها به زودی به بخشی بسیار آشنا از منتقد درونیشان تبدیل میشوند.
گرفتن کمک
اگر تروما و آسیبی که در گذشته دیدهاید، دلیل این نفرتی است که نسبت به خودتان دارید، به دنبال کمک حرفهای باشید. یک درمانگر، مشاور یا هر نوع پشتیبانی حرفهای میتواند شما را قادر سازد تا ریشه نفرت از خود را بفهمید و قدمهایی را در جهت احساس شفقت نسبت به خودتان بردارید.
۲. تعیین انتظارات دروغین
طبیعی است که بخواهیم به کسی تعلق داشته باشیم، پذیرفته شویم یا کارها را به خوبی انجام دهیم. با این حال، گاهی اوقات انتظارات ما از خود میتواند به حدی بالا باشد که توسط هیچ انسانی قابل دستیابی نباشد. این انتظارات غیرعادی غالباً باعث میشوند که احساس کوتاهی کنیم و تصور کنیم که شکست خوردهایم. در این لحظات، منتقد درونیمان ما را شرمنده و مدام یادآوری میکند که چهقدر ناامیدکننده و بد بودهایم. حتی اگر طرف منطقی ما تشخیص دهد که انتظاراتمان غیر منطقی است، منتقد درونی ما همچنان به بیان اظهارات منفور از ما ادامه میدهد.
۳. تلاش برای جلب رضایت دیگران
در تلاش برای ارتباط با دیگران، شاید با گذشت زمان یاد بگیریم که انتظارات دیگران باید به خوبی انجام شوند. ممکن است از طریق تجربیات اجتماعی یاد بگیریم که وقتی آدمهای دیگر از ما خوشحال میشوند، میتوانیم حس خوبی در درونمان به دست بیاوریم. این یک روش سالم برای تفکر در مورد روابط نیست و حتی ممکن است به الگوهای قابلتوجهی از رفتار وابسته منجر شود.
با این وجود، برخی از مردم وقتی قادر به برآورده کردن نیازهای دیگران نیستند احساس بدی دارند و تصور میکنند که دیگران از دست آنها ناامید شدهاند. نفرت نسبت به خودمان سبب میشود حس کنیم که وقتی انتظارات دیگران را برآورده نمیکنیم، چیزی در ما اشتباه است. ما شکست خوردهایم یا اینکه شایسته دوست داشته شدن توسط دیگران نیستیم.
۴. داشتن یک ذهنیت کمالگرا
کمالگرا اغلب به عنوان آدمی توصیف میشود که به خود اجازهی هیچ گونه خطا و محدودیت انسانی را نمیدهد. چنین آدمی انتظار دارد که در هر زمان و در همه شرایط، خودش (و احتمالاً دیگران) در بهترین و ایدهآلترین حالت ممکن باشند.
توجه به این نکته مهم است که ما غالباً در تلاش برای محافظت از درد و احساس قطع ارتباط، یک ذهنیت کمالگرایانه را توسعه میدهیم. اعتقاد بر این است که وقتی عملکرد درستی را انجام میدهید، به نوعی مانع از احساس درد در خودتان میشوید. این درد ممکن است شامل احساس شرم، خجالت، تنهایی، رها شدن از سوی دیگران، تمسخر، قضاوت و … باشد.
۵. مقایسه اجتماعی
هرچند طبیعی است که پیرامونتان را ببینید و توجه کنید که دیگران چه کاری انجام میدهند، اما هنگامی که به این مشاهدات بها بدهید، اوضاع میتواند دردناک شود. اگر شما نفرت نسبت به خود را تجربه میکنید، معمول است که آنچه به عنوان مقایسه با بالاتر از خود گفته میشود، رخ بدهد. این امر به سادگی به معنای تمایل به توجه و ارج نهادن به آدمهایی است که “بهتر” از ما هستند و این حالت به نوبه خود، حس نفرت از خود را در شما ایجاد میکنند.
حتما بخوانید: خود کم بینی؛ و راهکارهایی برای غلبه بر احساس خود کم بینی
عوارض احساس از خود بیزاری
نفرت از خود بر بسیاری از جنبههای زندگی روزمره تأثیر میگذارد. در حقیقت، این حالت منفی و آزاردهنده میتواند شما را از تصمیمگیریهای مهم، خطرات، ارتباط با دیگران و دستیابی به اهداف باز دارد.
۱. رابطه با خود
جای هیچگونه تعجبی نیست که نفرت از خود به عنوان یک تأثیر منفی بر خودپنداره (تصویری که از خودتان دارید) و همچنین عزت نفس شما (چه احساسی در مورد خودمان داریم) دیده شود. وقتی منتقد درونیتان شما را دائما پایین میکشد، دیدن خودتان در هالهای از انرژی مثبت تقریبا غیرممکن است.
۲. در محل کار
در شرایطی که کار غالباً مبتنی بر عملکرد است (رفتار با روشی معین، برآورده کردن انتظارات شغلی، تعامل با دیگران)، جای تعجب ندارد که نفرت میتواند بر زندگی کاری شما تأثیر بگذارد. هنگامی که احساس بیارزشی یا ناتوانی میکنید، کمتر احتمال دارد که پروژههایی را بر عهده بگیرید. به علاوه انجام کار مشترک با دیگران برایتان دشوار خواهد بود. ممکن است نسبت به همکاران احساس ناراحتی کنید یا به دلیل عدم کارایی کنار بکشید.
۳. معضلات اجتماعی
برقراری و حفظ دوستی هنگامی که از گفتگوی منفی مداوم و بی امان درون خودتان و نفرت از خود ناراحت هستید میتواند بسیار دشوار باشد. برای جلوگیری از درد انتقاد، قضاوت یا ترک، حتی میتوانید در مقابل ملاقات با افراد جدید مقاومت کنید یا به سرد به نظر برسید، و این میتواند مانع نزدیک شدن با دیگران شود.
۴. روابط خانوادگی
از آنجایی که بخش قابلتوجهی از نفرت از خود ناشی از تجربیات اجتماعی گذشته مانند سوءاستفاده و تروما است، روابط در خانواده میتواند برای کسی که با نفرت از خود دست و پنجه نرم میکند بسیار پیچیده باشد. ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که ایجاب کند با کسی در گذشته دردناک خود در ارتباط باشید، روندی که باعث پریشانی و آزار و اذیت زیادی در شما میشود.
حتی اگر با یک سابقه خانوادگی آغشته به آسیب سر و کار ندارید، طرز فکر کمال گرایانه شما و انتظارات غیرواقعی از خودتان میتواند به گونهای باشد که نتوانید از تعاملات خانوادگی لذت ببرید. فشار به “انجام همه چیز در حد کمال ” میتواند بیش از حد باشد. چنین شرایطی از ایجاد روابط درست و سالم یا لذت بردن از ارتباطات خانوادگی جلوگیری میکند.
۵. روابط عاشقانه
روابط عاشقانه برای کسی که نفرت از خود را تجربه میکند میتواند پیچیده و گیجکننده باشد و ممکن است سبب شود که نزدیکی و صمیمیت با اعضای خانواده برایتان دشوار باشد.
حتی اگر مدت زیادی طول بکشد تا احساس نزدیکی کنید، ترس از اینکه کسی نواقص، محدودیتها یا کمبودهای درک شده شما را ببیند میتواند بسیار زیاد باشد و مانع از این شود که یک رابطهی هدفمند بسازید. منتقد درونی به اندازه کافی دردناک است، اما فکر اینکه کسی در نزدیکی شما چنین افکاری در مورد شما داشته باشد، خود به تنهایی احساس ویرانکنندهای در شما ایجاد میکند.
۶. تعیین اهداف
نفرت از خود به ما میگوید که ما توانمند نیستیم و احتمالاً شکست خواهیم خورد یا دچار کمبود میشویم – و این نوع تفکر میتواند باعث شود اهداف، خواستهها و رویاها دور از دسترس به نظر برسند. شما ممکن است به دیگران نگاه کنید و فکر کنید که آنها فلان کار را به درستی انجام میدهند، در حالی که مدام تحت آزار منتقد درونیتان هستید. زندگی به این صورت از نظر عاطفی فرسودگی زیادی به همراه دارد و ممکن است سبب شود که دیگر به فکر تعیین هدفی برای خودتان نباشید.
۷. تصمیمگیری
گفتگوی منفی با خود و انتقاد بیش از حد از خود میتواند توانایی تصمیمگیری ما را از بین ببرد یا فلج کند. وقتی خود را در چنین روند منفی میبینید، ممکن است تمایل کمتری برای دست زدن به ریسکهایی داشته باشید که به شما کمک میکنند رشد کنید، از فرصتهای پیش آمده برای ارتباط با دیگران دور شوید و خود را در الگویی از شک و تردید زندانی کنید.
برگرفته از: verywellmind
جدیترین دیدگاهها