۷ مزیت “آسیبپذیر بودن”
بسیاری از ما در هنگام برقراری ارتباط با دیگران، تلاش میکنیم شخصیتی بسته داشته باشیم تا آسیب نبینیم. در واقع، آسیبپذیری را با ضعف و ناتوانی اشتباه میگیریم. این در حالی است که اگر مزایای آسیبپذیربودن را بدانیم و از آنها استفاده کنیم، روابطی کاملتر و عمیقتر خواهیم داشت و زندگیمان معنادارتر و لذتبخشتر خواهد شد. چهکسی بدش میآید یک زندگی شاد داشته باشد و راحت با دیگران ارتباط برقرار کند؟ اگر دوست دارید بدانید چگونه ممکن است، مواردی را که در این مطلب میخوانید به خاطر بسپارید.
آسیبپذیری چیست؟
آسیبپذیری در نگاه اول کمی منفی به نظر میآید. احتمالا در ذهن شما هم از همین حالا این جنبه منفی شکل گرفته است. دلیلش این است که درباره این مفهوم باورهای نادرستی وجود دارد؛ بنابراین، ابتدا آن باورهای منفی را دور بریزید. آسیبپذیری تمایل ما برای پذیرش ریسک و افشای هیجانات درونیمان برای دیگران است. آسیبپذیری برخلاف تصور همه:
- بهمعنای ضعیفبودن نیست؛
- ابزاری برای مقایسه نیست؛
- چیزی نیست که انکارش کنید؛
- منحصر به افراد خاصی نیست؛
- نوعی برگ برنده در برابر دیگران نیست؛
- فقط بهمعنای هیجانات و خاطرات عمیق و تاریک نیست؛
- نمیگوید بهطور کامل همه جنبههای وجودتان را برای دیگران فاش کنید.
برنی براون (Brené Brown)، پژوهشگر آمریکایی میگوید:
داشتن هدفی شفافتر یا زندگی معنادارتر راهی دارد و راهش آسیبپذیری است.
ارتباطات ما با دیگران مهمترین مؤلفه زندگی معنادار است و مزایایی که آسیبپذیربودن برای برقراری این ارتباطات دارد بینظیر است.
چرا به مزایای آسیبپذیری در روابطمان نیاز داریم؟
انسانها برای اینکه شاد باشند باید حس کنند به کسی یا کسانی تعلق دارند. بهدلیل همین نیاز درونی، لازم است روابطی ایمن با دیگران ایجاد کنیم. برقراری روابط سالم با دیگران مزایای متعددی دارد که برخی از آنها عبارتاند از:
- کاهش استرس؛
- افزایش عزتنفس؛
- افزایش امید به زندگی؛
- بهبود سلامت جسمانی؛
- کاهش افسردگی و اضطراب.
با اینهمه مزایا، منطقی است که تلاش کنیم روابط معنادارتری با دیگران داشته باشیم و بهشکل مداوم پذیرای برقراری روابط جدید باشیم. برای اینکه به این دو هدف برسیم فقط به یک چیز نیاز داریم: آسیبپذیربودن. حالا بیایید ببینیم آسیبپذیربودن چه مزایایی دارد که دیگر جای تردیدی درباره آن نماند.
۹ مزیت آسیبپذیربودن برای بهبود زندگی و روابط ما با دیگران
به نظر میرسد مزایای آسیبپذیری بیشتر به تجربه شخصی میرسد، اما اینطور نیست. مزایای آسیبپذیری بسیار فراتر از تجربیات شخصیاند، زیرا روابط ما را هم بهبود میبخشند.
۱. آسیبپذیربودن، در رابطه اعتماد و صمیمیت ایجاد میکند.
اعتماد و آسیبپذیری در رابطه دوشادوش هم حرکت میکنند. البته بهسختی میتوان گفت کدامیک زودتر از دیگری میآید؛ اما در نهایت به یکدیگر برای تقویت ارتباط کمک میکنند. با کمی اعتماد، آسیبپذیرتر میشوید. سپس با کمی آسیبپذیری، میتوانید اعتماد بیشتری ایجاد کنید.
این چرخه باید باشد تا در روابطمان احساس امنیت کنیم. وقتی آسیبپذیر میشویم، به فرد مقابل این فرصت را میدهیم که قابلاعتمادبودنش را به ما نشان دهد. آنها هم متقابلا عمل میکنند و به ما امکان میدهند ثابت کنیم قابلاعتماد هستیم. در نهایت، افزایش اعتماد به افزایش صمیمیت بین دو طرف منجر میشود.
۲. با آسیبپذیربودن میتوانیم همدلی و تفاهم به وجود آوریم.
یکی از دلایلی که باعث میشود آسیبپذیربودن ترسناک به نظر برسد، این است که بیشترِ ما ترس از قضاوتشدن داریم. از اینکه هیجانات درونی خودمان را بروز دهیم، خواه ترس باشد یا شرم یا حتی امید وحشت داریم. اگر به خودمان اجازه دیدهشدن بدهیم، به دیگران فرصت دادهایم تا خودشان را جای ما بگذارند.
آسیبپذیری بین همه افراد درگیر در یک رابطه، همدلی و تفاهم ایجاد میکند. هرچه افراد بازتر و پذیراتر باشند، راحتتر داستان زندگی هرکدام را درک کرد. گاهی حتی یادآوری این مسئله که هر شخصی داستان خاص خودش را در زندگی دارد میتواند همدلی ایجاد کند. همدلی و تفاهم میان دو طرف نهتنها به روابط قویتری منجر میشوند که جزو مزایای ضروری آسیبپذیری برای احساس رضایت در زندگی نیز هستند.
۳. وقتی آسیبپذیر هستیم، ارزش فردی خودمان را درک میکنیم.
شاید بگویید مگر میشود بهاشتراکگذاری هیجانات درونی، مخصوصا آنهایی که منفیاند، ارزش فردی ما را بالا ببرد؟ اصلا با عقل جور درمیآید؟ در واقعیت این دقیقا همان چیزی است که اتفاق میافتد. وقتی آسیبپذیر هستیم، اجازه میدهیم دیگران ما را دقیقا همانطور که هستیم ببینند و بپذیرند. این پذیرش مزیتی دارد که بهنوبه خود کمکمان میکند خودمان را بپذیریم.
فرض کنید به موضوعی کاملا عجیبوغریب علاقه خاصی دارید، مثلا گسترش بیماریها در بین کوآلاها. احتمالا از روی غریزه طبیعی این علاقه را پنهان میکنید، زیرا میترسید شما را قضاوت کنند و بگویند: «این چه موضوعیه که بهش علاقه داره؟». با این کار نهتنها همیشه در ترس زندگی میکنید که دقیقا به خودتان میگویید: «علاقه من به بیماری کوآلاها واقعا عجیبه و ارزش نداره اونو با دیگران در میون بذارم». اگر از من بپرسید میگویم خب عجیب باشد، چه اهمیتی دارد؟
مزیت آسیبپذیربودن این است که میتوانید تصویر منفی از خودتان را از بین ببرید، قدردان ویژگیهای منحصربهفردتان باشید و خودانگاره خودتان را تقویت کنید. چیزهایی را میپذیرید که به نظر خودتان جالب (از نظر دیگران عجیب) و منحصربهفرد (از نظر دیگران غیرعادی) هستند. همین موارد ویژگیهاییاند که ما را از دیگران متمایز میکنند.
۴. آسیبپذیری حس همکاری را در بین افراد افزایش میدهد.
بسیاری از ما گمان میکنیم باید چالشها را تنها پشتسر بگذاریم. تصور میکنیم آسیبپذیربودن نوعی ضعف است. به همین دلیل بیهوده تلاش میکنیم همه مشکلاتمان را بدون استفاده از کمک دیگران حل کنیم. در حالی که اگر آسیبپذیر باشیم، بهدنبال کمک میرویم و برای غلبه بر چالشهایمان با یکدیگر همکاری میکنیم.
اما آسیبپذیری چطور میتواند حس همکاری را در ما ایجاد کند؟ کاملا با عقل جور درمیآید. احتمالا شنیدهاید که میگویند برای حل مشکلات باید عقلهایمان را روی هم بگذاریم؛ بنابراین اگر آسیبپذیر باشیم، بیشتر به همکاری با دیگران و کار گروهی روی میآوریم. واقعا بهتر نیست دو یا چند ذهن با هم درباره موضوعی، خواه هیجانی باشد یا واکنشی، همکاری کنند و به نتیجهای مثبت برسند؟
۵. میتوانیم همان افرادی را که دوست داریم پیدا کنیم.
درست است که همه انسانها نیاز دارند به کسی یا گروهی تعلق داشته باشند، اما اگر فکر میکنید این حس تعلق با «تناسب» ایجاد میشود در اشتباهید. با این طرز تفکر، بهجای اینکه خودِ واقعیتان را حفظ کنید، با آنها سازگار میشوید. چرا این کار را انجام میدهید؟ چون میترسید بهخاطر آنچه هستید طردتان کنند.
آسیبپذیربودن کمکمان میکند همان افرادی را پیدا کنیم که ما را بهخاطر خود واقعیمان میپذیرند. مطمئنا اگر در جمعی باشیم و خود واقعیمان را به آنها نشان دهیم ولی آنها طردمان کنند، حسی بسیار ناراحتکننده و ناامیدکننده پیدا میکنیم. با این حال، بهتر نیست حقیقت را بدانیم تا اینکه با افرادی وقت بگذرانیم که قبولمان ندارند؟ آسیبپذیری کمکمان میکند افرادی را که حامی و همدل ما هستند و قضاوتمان نمیکنند پیدا کنیم.
۶. آسیبپذیری به غلبه سریعتر بر احساسات منفی کمک میکند.
برنی براون با توجه به تحقیقاتش درباره آسیبپذیری میگوید: «برای اینکه شرم بهطور تصاعدی در زندگی ما رشد کند، به ۳ چیز نیاز دارد: سکوت، رازداری و قضاوت. استدلال من این است که بیشتر احساسات منفی هم درست به همین ۳ چیز برای رشد نیاز دارند.»
وقتی نمیخواهیم آسیبپذیر باشیم، احساسات منفی را برای خودمان نگه میداریم. این کار نهتنها به رشد آنها کمک میکند که مانع از آن میشود که با استفاده از روشهای مؤثر آنها را بررسی کنیم و دورشان بریزیم. در حالی که اگر آسیبپذیر باشیم، میتوانیم حس جمعپذیری را در خودمان تقویت کنیم و حمایت دیگران را به دست آوریم. با کمک آنها میتوانیم روی احساسات ناخوشایندمان کار کنیم و راهبردهای مقابله برای غلبه بر آنها را به کار بندیم.
۷. خودآگاهی و مسئولیتپذیری شخصی با آسیبپذیری تقویت میشود.
بهاشتراکگذاری هیجانات و اشتباهها با دیگران نیز میتواند به ما در ارتقای خودآگاهی کمک کند. با بیان آنها میتوانیم رفتارها و الگوها را در خودمان شناسایی کنیم. ممکن است این کار تا حدودی سخت به نظر برسد، زیرا هیچکس دوست ندارد اشتباههایش را بپذیرد و اعتراف کند.
اگر آسیبپذیری باعث رشد خودآگاهی در ما شود، در درازمدت به نفعمان خواهد بود؛ زیرا کمکمان میکند بیشتر در قبال اعمال و رفتارمان مسئولیتپذیر باشیم. مغز ما انبوهی از تعصبات را در خود جای داده است و سعی دارد ما را در تصمیماتمان گیج کند. از سوی دیگر، هیجانات مانع دیدن افقهای پیش رو هستند.
۸. یاد میگیریم با خاطرات ناراحتکننده گذشته صلح کنیم.
آسیبپذیربودن کمکمان میکند خودمان را از بار گذشتهای که به ما چسبیده است و آزارمان میدهد خلاص کنیم. درست است که کنارآمدن با خاطرات دردناک آسان نیست، اما اگر با آنها مقابله کنیم، بهتر است تا اینکه سعی کنیم خودمان را از آنها پنهان کنیم. دیر یا زود این خاطرات از جایی سر برمیآورند. منتها اگر با آنها روبهرو شویم، یک بار برای همیشه آنها را حل کردهایم.
همه ما در گذشته تصمیماتی گرفتهایم که از آنها پشیمان هستیم. کارهایی کردهایم که دوست نداریم آنها را یادآوری کنیم. با این حساب. خودتان را قضاوت نکنید. بهتر است آن را مانند درسی بدانید که کمکتان میکند از اشتباههای مشابه در آینده جلوگیری کنید.
۹. آسیبپذیری ما را پذیرای رشد بیشتر میکند.
در نهایت، همه این مزایا یعنی همکاری با یکدیگر، غلبه بر احساسات، مسئولیتپذیری، و بقیه آنها به نتیجهای مهم منجر میشود و آن این است که پذیرای رشد بیشتر میشویم. اگر گمان میکنید فقط با اندیشیدن درباره همهچیز میتوانید رشد کنید در اشتباهید. تغییر خودبهخود صورت نمیگیرد. برای اینکه به واقعیت تبدیل شود، به کاتالیزور نیاز دارد. مزیت آسیبپذیربودن این است که این تغییر را در ما القا میکند.
وقتی آسیبپذیر میشویم، خودمان را برای دریافت این کاتالیزورها آماده میکنیم. این کاتالیزور میتواند مکالمه با دوست، تماس تلفنی با درمانگر یا حتی جستوجوی ایدههای جدید در گوگل باشد. در هر صورت، اگر در وهله اول آسیبپذیر نباشیم، دنبال این کاتالیزورها هم نمیرویم و بنابراین رشد بیشتر هم امکانپذیر نخواهد بود.
جدیترین دیدگاهها