اهمیت هوش هیجانی برای موفقیت در کسب و کار
بسیاری از روانشناسان و خبرگان رفتار انسانی معتقدند بهرهی هوشی هیجانی (EQ) یک شخص شاید برای رسیدن به موفقیت مهمتر از بهرهی هوشی (IQ) آن شخص باشد. اهمیت هوش هیجانی برای موفقیت در کسب و کار در کانون اصلی بحث این نوشتار قرار دارد.
تعاریف معتبر بیشماری از هوش هیجانی شده است، ما ترجیح میدهیم به هوش هیجانی به صورت ۴ ربع از یک ماتریس دو در دو نگاه کنیم. در یک محور “خود” و “دیگران” را داریم. در محور دیگر، “شناختن” و “تأثیرگذاردن” را داریم. در ادامه به هر یک از این چهار ربع برای پی بردن به اهمیت هوش هیجانی خواهیم پرداخت.
۱.شناخت خودتان
ارسطو گفته است که “خودشناسی” آغاز خردورزی است. حقیقت است. شما مجبورید با شناخت آن چه در سرتان میگذرد آغاز کنید. آیا میدانید چه چیز محرک هیجانها و عواطف شما است؟ اگر غمگین، افسرده (آبی)، خشمگین، یا شاد هستید، آیا میدانید چرا؟
شاید آسان به نظر برسد، ولی برای خیلی از آدمها آسان نیست. برای تغییر عوالمتان باید شروع کنید بشناسید که چرا احساس میکنید چنین یا چنان احساسی دارید– باید خودتان را بشناسید.
حتما بخوانید : ۵ راه برای تقویت هوش هیجانی در محیط کار
۲.تأثیر بر خودتان
این یکی، عبارت از توانایی شما برای اصلاح رفتارتان، به گونهای مناسب، است. این توانایی شما برای خودسازی و خودانگیختگی است. آیا ذاتاً از درون برانگیخته میشوید یا نیاز به محرک یا انگیزش بیرونی دارید؟
آدمهای موفق قادر هستند اهدافشان را وضع کنند، یک برنامه برای رسیدن به آن اهداف را طرحریزی کنند، و آن برنامه را به اجرا بگذارند– آنها قادرند بر رفتار خودشان تأثیر مثبت بگذارند.
۳.شناخت دیگران
شناخت دیگران کلاً مربوط به احساس همدلی (یا همفکری) است- توانایی شما برای درک چگونگی و چرایی احساس دیگران و دانستن چگونگی درک اطرافیانتان از اعمال و گفتههای شما است. در نبود همدلی، با آدمها بیگانه خواهی بود و هرگز نمیدانی چرا. بدون شناختن دیگران به سختی میتوان به موفقیت دست یافت.
حتما بخوانید : چرا به هوش هیجانی نیاز داریم؟
۴.تأثیر بر دیگران
توانایی شما برای برانگیختن و تحریک اثربخش آدمهای دیگر است. موفقیت و اثربخشی شما مستقیماً به توانایی شما برای واداشتن آدمها به انجام کاری است که میخواهید آن کار را آنها انجام دهند. این دست کاری یا مهارتورزی دیگران نیست. دست کاری عبارت از تأثیر بر دیگران به شیوهای است که به شما نفع برسد، ولی برای آنها بد باشد. برانگیختن یا تحریک دیگران همواره یک بازی برد- برد است. آدمهای موفق قادر هستند بر دیگران به روشی تأثیر بگذارند که همه منتفع شوند.
آیا هوش هیجانی موفقیت در کسب و کار را توصیف میکند؟
ما دلیل خواهیم آورد موفقیت در کسب و کار تابعی از چهار چیز است: (۱) بهرهی هوشی شما (چقدر باهوش هستید)، (۲) تجربهی قبلی شما (شامل تحصیلات، تجربهی کاری، و مهارتآموزی)، (۳) میزان کوششی که صرف میکنید، و (۴) هوش هیجانی شما (که در بالا تعریف شد).
اکثر سازمانها در ارزیابی ۳ تای اول نسبتاً خوب هستند. آنها میتوانند بهرهی هوشی را با توجه به مدرسهای که کارجویان رفتهاند، عملکرد دانشگاهی، نمرات آزمونهای استاندارد شده، و مانند اینها ارزیابی کنند. در حقیقت کارفرمایان بالقوه میتوانند یک آزمون پیش استخدام برگزار کنند تا توانمندی شناختی در زمینهی مربوط به آن شغل، و انجام آن را شناسایی کنند. رزومهها تجربهی قبلی کارمند بالقوه را نشان میدهند. کارفرمایان از موفقیتها و دست آوردهای گذشته و کنترل مدارک و سوابق میتوانند پی ببرند که یک کارمند بالقوه چه سطحی از کوشش و تلاش را به خرج خواهد داد.
مطلب مرتبط : آزمون هوش هیجانی دکتر دانیل گلمن ; Emotional Intelligence
گرچه شرکتها اغلب ارزیابی سه عنصر اول را به خوبی انجام میدهند، ولی به ندرت با همان اثربخشی هوش هیجانی را ارزیابی میکنند. تعجبآور نیست که یکی از مؤلفههای موفقیت که شرکتها با اثربخشی آن را کنترل و بررسی نمیکنند، همان است که عملکرد را متمایز میکند.
کارجویان باید برای گرفتن شغل در سه بعد دیگر قوی باشند. اما، هوش هیجانی اغلب اوقات با اثربخشی سنجیده نمیشود. به همین دلیل ممکن است کارجویان به لحاظ این بعد ضعیف باشند ولی شغل را بگیرند. متأسفانه، این ضعف احتمالاً مانع از موفقیت خواهد شد.
اگرچه بسیاری هوش هیجانی را نادیده میگیرند، ولی این نوع هوش برای موفقیت اشخاص در کسب و کارشان و مشاغلشان بسیار حیاتی و ضروری است. خبر خوب این است که آن را میتوان اندازه گرفت و بهبود بخشید.
برگرفته از: entrepreneur
جدیترین دیدگاهها