Select Page

پاریدولیا در روانشناسی؛ دیدن چهره‌های انسانی در اشیاء متفاوت

پاریدولیا در روانشناسی؛ دیدن چهره‌های انسانی در اشیاء متفاوت

تابه‌حال پیش آمده به جسمی نگاه کنید و چهره یک انسان یا نشانه‌هایی از چهره را در آن ببینید؟ مثلا شده به تکه‌ای ابر، صخره‌ای در کوه، نقش‌های فرش یا کاغذ دیواری نگاه کنید و یک لحظه فکر کنید که چهره‌ای انسانی را در آن دیده‌اید؟ اگر پاسختان مثبت است، بدانید که این اتفاق فقط برای شما نمی‌افتد. دیدن چهره انسانی در اشیا پدیده‌ای رایج است و هزاران نمونه از آن در سراسر دنیا مشاهده می‌شود. چرا ذهنمان دوست دارد ما را فریب بدهد و چهره‌های انسانی را از دل اشیا بیرون بکشد؟ در این مقاله درباره پدیده پاریدولیا و ابعاد مختلف آن از روان‌شناسی و عکاسی صحبت می‌کنیم.

پاریدولیا چیست؟

پاریدولیا ترکیب دو واژه یونانی «پارا» (به‌معنی در کنار) و «دولیا» (به‌معنی شکل و فرم) است. این واژه پدیده‌ای را توصیف می‌کند که ممکن است هر روز تجربه‌اش کنیم: دیدن چهره در اشیای مختلف.

نخستین بار در قرن نوزدهم، پزشکی آلمانی به‌نام کاهلبوم برای توصیف این دیده‌ها از این واژه استفاده کرد. بااین‌حال در رساله نقاشی داوینچی در قرن شانزدهم نیز توصیف این پدیده آمده است. داوینچی نوشته است: «با پرتاب‌کردن اسفنجی آغشته به رنگ به دیوار می‌توان رد نقاط برجای مانده را به‌شکل اجسام یا چهره‌های مختلف تصور کرد.»

پاریدولیا در روانشناسی

از منظر روان‌شناسی مغز ما به گونه‌‌ای تکامل یافته که چهره‌ها را به‌سرعت تشخیص دهد. نوزادان از همان هفته‌های اول تولد می‌توانند چهره انسان را تشخیص دهند. کودکان ده‌ماهه می‌توانند پدیده پاریدولیا را تجربه کنند و چهره‌ها را در اشیا تشخیص دهند. این یعنی توانایی تشخیص چهره قابلیتی است که از همان ماه‌های اول در مغز ما ایجاد و تقویت می‌شود.

چرا مغز ما این‌قدر زود توانایی تشخیص و حتی خیال‌پردازی چهره هم‌نوعان خود را به دست می‌آورد؟ دلیل را باید در تکامل جست. شناسایی چهره هم‌نوعان نقش مهمی در ایجاد ارتباط و بقاع گونه ما داشته است. چهره هر انسانی نشانه‌های فراوانی در خود دارد. توانایی ما برای تشخیص چهره و واکنش نشان‌دادن به آن نقشی مهم در ارتباط انسانی دارد. ما می‌توانیم با نگاه‌کردن به چهره فرد اطلاعات زیادی درباره‌اش به دست آوریم. سن‌وسال، جنسیت، جذابیت، حال‌وهوای روحی فرد و حتی اعتمادپذیری چیزهایی هستند که مغز ما با نگاه‌کردن به چهره‌ها تشخیص می‌دهد.

کدام بخش مغز ما چهره‌ها را تشخیص می‌دهد؟

کدام بخش مغز ما چهره‌ها را تشخیص می‌دهد؟

طبق تحقیقات علوم اعصاب، بخش‌هایی از مغز ما مسئول شناسایی خودکار چهره‌ها هستند. همین بخش‌ها هستند که باعث ایجاد توهم دیدن چهره در اشیا می‌شوند. قشر بینایی اولیه و قشر جلوی مغز از جمله قسمت‌هایی هستند که تشخیص چهره را برای ما ممکن می‌کنند. با بررسی افراد با دستگاه‌های تصویربرداری مغز (fMRI) مشخص شده است که رابطه پیچیده‌ای بین بخش‌های مختلف مغز برای شناسایی و تحلیل چهره وجود دارد.

گرچه مشاهده چهره‌های خیالی در اشیا به‌سرعت رخ می‌دهد، برای فردی سالم که دچار اختلالات روانی نیست، فهم اینکه آنچه دیده خیالی بوده به آنی رخ می‌دهد. تنها چند میلی‌ثانیه طول می‌کشد تا مغز ما پیام خیالی‌بودن چهره مشاهده‌شده در اجسام را به ما بدهد.

تحقیق دانشگاه کویینزلند

دکتر جسیکا توبرت، محقق دانشکده روان‌شناسی دانشگاه کویینزلند، تحقیقات مفصلی را درباره پدیده پاریدولیا انجام داده و به نتایج جالبی رسیده است. ۳۸۰۰ نفر در این تحقیق شرکت کردند. هدف این تحقیق شناسایی رابطه احتمالی بین پاریدولیا و برداشت‌های ما هنگام دیدن چهره‌ای واقعی بود. نتایج تحقیقات روشن کرد بیشتر چهره‌هایی که ما به‌سبب این پدیده می‌بینیم چهره مردند. به بیان دیگر، ما مردان را بسیار بیشتر از زنان در این چهره‌های خیالی مشاهده می‌کنیم. از آنجایی که چهره‌های مشاهده‌شده در اجسام فاقد جنسیت‌اند، این مغز ماست که چنین برداشتی را به تصویر خیالی دیده‌شده اضافه می‌کند. چرا؟ چون نشانه‌های موجود در چهره‌های خیالی به‌اندازه‌ای کامل نیستند که چهره زنان را به نظر ما‌ آورند.

دکتر توبرت می‌گوید: «از آنجایی که بخش مربوط به تشخیص چهره هنگام دیدن این تصاویر خیالی فعال می‌شود، می‌توانیم از آن برای بررسی بیشتر این بخش از مغز و فهم بهتر نحوه عملکرد آن کمک بگیریم.»

نقش‌های رورشاخ

یکی از جالب‌ترین و جنجال‌برانگیزترین تست‌های روان‌شناسی با پدیده پاریدولیا مرتبط است. سال ۱۹۲۰، هرمان رورشاخ، روان‌پزشک سوئیسی، تست لکه‌های جوهر رورشاخ را ابداع کرد. در این تست تعدادی تصاویر مبهم که با لکه‌های جوهر درست شده‌اند به مراجعان نشان داده می‌شوند و از آنها خواسته می‌شود تا اولین چیزی را که در این تصاویر می‌بینند بیان کنند. از آنجایی که این لکه‌ها مبهم‌اند، هرکس می‌تواند بر اساس تفکرات، نگرانی‌ها یا توهمات خود پاسخ متفاوتی بدهد. تفسیر پاسخ‌ها به روان‌کاو کمک می‌کند تا به درونیات و بخش‌های ناخودآگاه ذهن مراجع دسترسی پیدا کند.

رابطه پاریدولیا با برخی بیمارهای مغز

گرچه مشاهده چهره‌های انسانی در اجسام امری عادی و شایع است، برخی بیماری‌های مغزی مانند پارکینسون و آلزایمر و زوال عقل با اجسام لِویی (Lewy Body Dementia) با این پدیده ارتباط دارند. مثلا در تحقیقی مشخص شد بیماران مبتلا به پارکیسنون مدام چهره‌های خیالی در اشیا می‌بینند. گرچه توهمات دیداری یکی از نشانه‌های این بیماری است، حتی در بیمارانی که این علامت را ندارند نیز پاریدولیا دیده می‌شود. البته این پدیده در مبتلایان به پارکینسون بیشتر مشاهده می‌شود.

در بیماران مبتلا به زوال عقل با اجسام لویی، پاریدولیا بسیار بیشتر از سایر شکل‌های زوال عقل مانند آلزایمر رخ می‌دهد. بنابراین می‌توان از این پدیده برای تشخیص زوال عقل با اجسام لویی استفاده کرد.

پاریدولیا در عکاسی و رسانه‌ها

تمثیل زمستان (۱۵۶۳)، اثر هنرمند ایتالیایی جوزپه آرسیمبولدو

دیدن چهره انسان در اشیا برای هنرمندان و عکاسان جذابیت خاص خود را دارد. آنها از این ویژگی مغز ما برای خلق آثار و تصاویری استفاده می‌کنند که ذهن ما را به بازی بگیرند. گاهی اوقات نیز انتشار تصاویری تصادفی از دنیای واقعی خبرساز می‌شود.

یکی از مشهورترین مثال‌های پاریدولیا عکسی است که از سطح ماه گرفته شده بود. سال ۱۹۷۶، ماهواره وایکینگ یک عکس از تپه‌ای در مریخ گرفت که شبیه به چهره انسان بود. مرد مریخی یا چهره مریخی لقبی بود که رسانه‌ها به عکس دادند. البته سال ۲۰۰۱ تصویر دقیق‌تر مشخص کرد که مرد مریخی حاصل بازی نور و سایه و البته ذهن ما بوده است.

سمت چپ تصویر اولیه از صورت مریخی در سال ۱۹۷۶، سمت راست تصویر دقیق‌تر در سال ۲۰۰۱

بااین‌حال حاشیه‌های سیاره سرخ به اینجا ختم نشد و سال‌ ۲۰۰۴، دو مریخ‌نورد بر سطح آن سیاره فرود آمدند و در کاوش‌های خود تصاویری از سطح مریخ منتشر کردند. در یکی از تصاویر می‌توان شمایلی شبیه خرس و برخی دیگر از جانداران را دید.

دیدن نقش عیسی مسیح و مریم مقدس در تصاویر آتش‌سوزی کلیسای نوتردام و یک پنیر آب‌شده از دیگر موارد جالب و معروف پاریدولیا هستند. جالب است که آن پنیر آب‌شده به‌قیمت ۲۸هزار دلار فروخته شد!

تجربه شما از پاریدولیا

آیا برای شما هم پیش آمده که در اجسام مختلف ناگهان چهره‌ای را ببینید؟ تجربیات خود درباره این پدیده و نمونه‌های مشهور دیگرش را با ما در میان بگذارید.

برگرفته از: psychologytoday

درباره نویسنده

مهسا نعیمی

نویسنده و عضو تیم تحریریه طرحواره, کارشناس روان‌شناسی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.