۸ روش برای تقویت حس کنجکاوی
تقریبا همهی کودکان از یک سالگی شروع به یادگیری مطالب مختلف میکنند. کودکان قبل از اینکه بتوانند کلمهای بهزبان بیاورند، به روشهای مختلف و از طریق سؤالکردن با دنیا ارتباط برقرار میکنند. هنگامیکه کودک رشد میکند، تقریبا هر دو دقیقه، سه سؤال میکنند. اگر در ازای کنجکاوی کودک به او لبخند بزنید، صبورانه به پرسشهایش پاسخ دهید و حتی با او گفتوگو کنید، کودک میآموزد که چگونه از تجربه، تلاش و شکست به موفقیت برسد. آلبرت اینشتین میگوید: «من هوش فوقالعادهای ندارم، فقط زیادی کنجکاو هستم.» با ما باشید تا دربارهی تقویت حس کنجکاوی خود بیشتر بدانید.
انواع کنجکاوی
- کنجکاویهای مختلف بهخاطر علاقهی ما برای درک نوآوریهای جدید، مانند جستوجو در فیسبوک یا صفحات وب.
- کنجکاوی همدلانه؛ به این معنی که تلاش کنیم دیگران را درک کنیم و از نگاه آنها دنیا را ببینیم.
- کنجکاوی عرفانی؛ تلاش برای درک بیشتر دنیای اطراف که سبب میشود کشف کنیم، بپرسیم و ارتباط برقرار کنیم.
کنجکاوی برای حل مسائل به ما ایده میدهد و کمک میکند تا خلاقانه فکر کنیم. پروفسور جورج لووناستاین (George Loewenstein)، کنجکاوی را بهعنوان شکاف اطلاعاتی معرفی میکند و میگوید: «کنجکاوی شکاف بین چیزی است که ما میدانیم و چیزی است که دوست داریم بدانیم. کنجکاوی همان احساس تجربهی چیزی است که نمیدانیم و به ما مسیرهای رسیدن به موفقیت را الهام میکند.
اینترنت و فناوریهای دیجیتال اختلاف بین آرزوها و لذتبردن از آنها را کاهش داده و فاصلهی بین سؤال و جوابها را از بین برده است؛ این فناوریها مدام در حال پیشرفت هستند. تا زمانیکه اهمیت سؤالکردن را درک نکنیم، هیچوقت شانس پیداکردن جوابهای بیشتر را نخواهیم داشت. از گالیله تا اینشتین، پیکاسو تا استیو جابز، دنیای ما همواره توسط کنجکاوترین افراد به نحوی شکل داده شده است تا محل بهتری برای زندگی باشد. جیمز کامرون (کارگردان و برندهی جایزهی اسکار) میگوید: «کنجکاوی قدرتمندترین چیزی است که شما دارید.»
اگر بتوانید دقت خود را افزایش بدهید و به چیزهایی که معمولا کسی به آن دقت نمیکند، توجه کنید، واقعا عالی است. توجه به آنچه دیگران نمیبینند، میتواند نتایج شگفتانگیزی داشته باشد. با انجام تمرینات زیر میتوانید حس کنجکاوی را در خود پرورش دهید:
تقویت حس کنجکاوی
۱. با دقت به چیزهای مختلف نگاه کنید.
۱. حدود ۱۵ دقیقه در جایی که مردم منتظرند یا در صف ایستادهاند، بمانید. این مکان میتواند یک کافیشاپ، ایستگاه اتوبوس، پارک یا فرودگاه باشد. به هر آن چیزی که آنجا میبینید (از زمان، مکان، افراد و اتفاقاتی که میافتد) توجه کنید.
۲. از کارهایی که مردم انجام میدهند و تصور میکنند کسی آنها را نمیبیند، فهرستی تهیه کنید. بهعنوان مثال، ارتباط بین یک کودک با والدینش میتواند نمونهی خوبی باشد.
۳. به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- چه رفتارهایی را مشاهده کردید؟ (علاوهبر رفتارهای فیزیکی، رفتارهای احساسی را هم بنویسید.)
- چه الگوهایی توجه شما را جلب کرد؟
- چگونه شرایط و محیط رفتار افراد را تغییر میدهد؟
- یک جمله دربارهی مهمترین دیدگاهتان بنویسید.
۲. به ناامیدیها توجه کنید.
۱. یک صفحهی جدید از دفتر یادداشت یا بخش یادداشت گوشی خود انتخاب کنید و روی آن بنویسید: «ناامیدیها». هر بار که در کاری دچار ناامیدی شدید، به این صفحه نگاه کنید.
۲. فهرستی از مواردی که مردم برای انجام آن تلاش میکنند، تهیه کنید. این موارد میتواند شامل حمل کیف خرید، بازکردن شیشه، بازکردن گرهی هندزفری یا تلاش برای حرکت در مسیر جهتهای راهنما در بیمارستان یا فروشگاه باشد.
۳. از خودتان بپرسید:
- چه نوع ناامیدی را مشاهده کردید؟
- اگر میتوانستید یکی از این مشکلات را حل کنید، کدامیک را انتخاب میکردید و چرا؟
۴. حداقل یک برنامهی اجرایی برای حل این مشکل بنویسید:
- ناامیدی؛
- مشکل؛
- راهحل.
۳. از خودتان بپرسید که چطور میتوانید این مشکل را برطرف کنید.
برای خودتان توضیح دهید که استفاده از راهحل شما، چه تغییری در زندگی مردم ایجاد خواهد کرد. مشکل کجاست و چگونه میتوان آن را برطرف کرد؟ حل مشکلات بزرگتر جامعه که راه حل های خلاقانه را میطلبد، برای شما یک فرصت عالی است.
- یکی از بزرگترین مشکلاتی را که دوست دارید حل کنید بنویسید.
- حال توضیح دهید که دیگران چگونه تلاش کردهاند تا آن را حل کنند.
- در مرحلهی بعد، راهحل خلاقانهتر خود را با جزئیات بنویسید.
اگر شخصی را میشناسید که میتواند در اجراییکردن راهحلتان به شما کمک کند، راهحل خود را با او درمیان بگذارید
- مشکل چیست؟
- راهحل چیست؟
- چه تفاوتی بین راهحل شما و آنچه قبلا انجام شده، وجود دارد؟
- دلایل موفقیتآمیزی راهحلتان چیست؟ بزرگترین مانع برای عملیشدن این ایده چیست؟
۴. از خود بپرسید، چه میشد اگر…
همهی فناوریهایی که این روزها میبینیم (مثل آیفون iphon) از پرسش «چه میشد اگر» متولد شدهاند. بهعنوان مثال، چه میشد اگر از شر صفحهکلید خلاص میشدیم؟ به محصولات و خدماتی که هر روز از آنها استفاده میکنید نگاه کنید و دربارهی هرکدام از آنها با پرسش «چه میشد اگر» فکر کنید.
- از خودتان سؤال کنید و به سؤالات شکلگرفته در ذهنتان پاسخ دهید. چه میشد اگر هرکدام از این فناوریها، بزرگتر، کوچکتر، سریعتر، قدرتمندتر، پایدارتر یا دارای خیلی ویژگیهای دیگر بودند.
- بهترین ایدههای خود را ثبت کنید.
- از خودتان بپرسید.
- چه مشکلاتی را با ایجاد تغییرات برطرف کردید؟
- چطور با استفاده از آن تغییرات توانستند برای محصول، خدمات یا شرکت ارزش ایجاد کنند؟
۵. ایدههای خود را تقسیمبندی کنید.
مبتکران اغلب به جداکردن قطعات وسایل مختلف از هم، علاقه دارند. این کار را میتوان در مورد تجربیات مختلف نیز انجام داد. یکی از تجربیاتتان را درنظر بگیرید و آن را به بخشهای مختلف تجزیه کنید. بهعنوان نمونه، رفتن به دندانپزشکی را درنظر بگیرید.
۱. برای هر مرحله از این تجربه یک جدول رسم کنید.
۲. از لحظهی ورود، انتظار، ارتباط با افراد، روند درمان، پرداخت و مراقبتهای پس از آن مطالبی بنویسید.
۳. بررسی کنید کدام قسمت این تجربه خوب بود و کدام بخش آن برایتان غیرمنتظره بود.
۴. از مواردی که شما را به هدفتان نمیرساند، فهرستی تهیه کنید.
۵. از خودتان بپرسید:
- کدام بخش از محصول یا تجربه ناامیدکننده بود؟
- مهمترین تغییری که میتوانید برای بهبود آن ایجاد کنید، چیست؟
- چرا این موضوع را انتخاب کردید؟
- برای رسیدن به هدف تان چه چیزی را باید یاد بگیرید یا انجام دهید؟
۶. از خودتان بپرسید که چرا باید از این روش استفاده کنید.
زمانی را به مشاهده و بررسی کسبوکارهای آنلاین یا آفلاین اختصاص دهید. طوری رفتار کنید که انگار برای اولین بار یک نرمافزار، وبسایت یا یک مغازه را میبینید. هدف از چنین کار این است که به هر چیزی با دید تازهای نگاه کنید.
۱. از ویژگیهای خاص هر تجربه یادداشت بردارید. پرسشهایی را مطرح کنید که با این تجربهی انتخابیتان مطابقت داشته باشند.
۲. از خودتان بپرسید:
- چرا این مغازه در این مکان قرار گرفته است؟
- چرا اینجا زمین بازی یا رستوران وجود دارد؟
- طراحی این اتاق به چه منظوری انجام شده است؟
- چرا سالن فروشگاه در انتها قرار دارد؟
۳. بعضی از جوابها مشخص خواهند بود، اما برخی دیگر ممکن است شما را غافلگیر کند.
۷. از خودتان بپرسید چرا ایدهی شما موفق خواهد شد؟
یک ایده، خدمات یا محصولی را انتخاب کنید. تفاوتی ندارد که آن را از کجا پیدا میکنید؛ بهتر است چیزی باشد که تاکنون از آن استفاده نکردهاید یا به آن توجهی نداشتهاید.
- فهرستی را از دلایل باور به موفقیت این ایده تهیه کنید.
- به فهرست خود نگاه کنید. با چه منطقی این دلایل را انتخاب کردید؟
- از این موضوع چه چیزی یاد میگیرید و چه چیزی را میتوانید روی نوآوریتان اعمال کنید؟
۸. از خودتان بپرسید چرا دیگران موفق شدند؟
به ایدههایی که بهتازگی موفق شدهاند توجه کنید؛ بهویژه آنهایی که موفقیت غیرمنتظرهای داشتهاند. برای مثال دو تا از کتابهای پرفروش را بهخاطر بیاورید. کتاب «باغ مخفی» اثر یوهانا بسفورد و کتاب «جادوی تغییر زندگی با نظم» اثر ماری کوندو دو کتابی هستند که در زمان خود با فروش غیرمنتظرهای در سطح جهانی روبهرو شدند.
۱. ایدهی مناسبی برای توضیح موفقیت آنها و طرز تفکرشان انتخاب کنید. به گذشتهی محصولات موجود و اخبار مربوط به ایدهی داستان و خالق آن نگاه کنید.
۲. از خودتان بپرسید:
- چه ویژگی در شما هست که باعث موفقیت ایدهی شما میشود؟
- چه نوعی از گرایشهای فرهنگی در آن زمان وجود داشت که این ایده به ذهن آن فرد رسید؟
- این محصول چه بخشی از نیازهای مردم را تأمین کرد؟
- چرا شخص دیگری این کار را انجام نداد؟
۳. راه شما برای بیرونآمدن از آن شرایط چه بود؟
۴. چطور میتوانید از شرایط و جریان فرهنگی موجود برای پیشبینی آینده استفاده کنید؟
۵. آیا این موضوع به ایدههای خلاقانه که قابلیت اجراییشدن دارد، کمک میکند؟
برگرفته از : success
جدیترین دیدگاهها