۷ راه برای داشتن زندگی سادهتر و شادتر
ارنست فردریک شوماخر (E. F. Schumacker) اقتصاددان شهیر بریتانیایی میگوید: «هر فرد باهوشی میتواند مسائل را بزرگتر، پیچیدهتر و سختتر کند. اما برای حرکت در جهت عکس این، رگههایی از نبوغ و شجاعتِ بسیار نیاز است.» دنیای امروز ما پر از امکانات و تجملاتی است که قرار است زندگی را برایمان راحتتر کنند. گاهی این امکانات زندگی ما را آسان میکنند و گاهی نیز تنها باعثِ پیچیدهتر شدن کارها میشوند. با اینحال، بسیاری از ما رؤیای زندگی سادهتری را در سر میپرورانیم. اغلب خودمان را در حالی تجسم میکنیم که در کنار دریاچهای نشستهایم و از طبیعت لذت میبریم. اما واقعیت همواره این رؤیا را متوقف میکند. خب همیشه نباید اینگونه باشد، زیرا کارهای کوچکی هستند که با انجام آنها میتوانیم زندگیمان را سادهتر کنیم. در این مقاله با ۷ راه برای اینکه سادهتر و شادتر زندگی کنید، آشنا میشوید.
هنگامی که دربارهی سادهتر زندگی کردن صحبت میکنیم، اکثرمان خود را در کلبهای در اعماق جنگل تجسم میکنیم در حالی که از راه کشاورزی و دامپروری روزگار میگذرانیم. اما چنین تصویری لزوما به معنای زندگی سادهتر نیست؛ دستکم نه برای همه! در عوض میتوانیم از میان تجملات و امکانات عصر جدید آنهایی را که زندگی را واقعا ساده میکنند، انتخاب کنیم و بقیه را کنار بگذاریم. در عصری که همگی به خودمان افتخار میکنیم که به شدت مشغولیم و به لطف تکنولوژی بیستوچهار ساعته با هم در ارتباطیم، فراموش کردن این نکته که امور سادهای در زندگی باعث شادیِ ما میشوند، بسیار آسان است. در نتیجه گاهی باید راههایی برای بازگرداندن این سادگی به زندگیمان پیدا کنیم. در ادامه ۷ راه برای سادهتر و شادتر کردن زندگی ذکر شده است:
۱.تماس بگیرید، پیام نفرستید
پیام فرستادن، راهی رایج برای برقراریِ ارتباط شده است، به حدی که هدف اصلی تلفن را فراموش کردهایم: زنگ زدن به دیگران و مستقیم صحبت کردن! بله، آن سوی تلفن واقعا یک انسان وجود دارد!
وقتی پیام میفرستید به سادگی ممکن است در برداشت طرف مقابل، بخشی از مفهوم کلامتان از بین برود. سوءتفاهمها بسیار ساده اتفاق میافتند و مطمئنا سروساماندادن به مشکلات ارتباطی یا مسائل مالی که ممکن است برایتان پیش بیاید، بسیار دشوارتر خواهد بود. به غیر از زمانبَر بودن، وقتی که پیام میفرستید، احساسات و عواطف نیز منتقل نمیشوند و نمیتوانید واقعا بگویید که طرفتان چه احساسی دارد.
آیا برداشتن تلفن و زنگزدن آسانتر نیست؟ شاید! با این میتوانید فورا احساساتتان را نشان دهید، این امکان به وجود نمیآید که طرف مقابل از پیام شما برداشت اشتباهی داشته باشد، عواطف کنار گذاشته نمیشوند و سوءتفاهمی به وجود نخواهد آمد. تلفن زدن سریعتر است و زمان کمتری میگیرد (زیرا در رَدوبَدل کردن پیامها، بارها و بارها روی مسئلهی مورد نظر تأمل میکنید) و مهمتر اینکه با تلفنی حرفزدن، از این بابت که کارهای روزمره را به درستی سروسامان دادهاید، احساس خشنودیِ بیشتری خواهید کرد.
۲. احساساتتان را ابراز کنید، پنهان نکنید
آیا شما هم از آن دست افرادی هستید که ترجیح میدهید عواطفتان را پنهان کنید؟ پس همهچیز را در درونتان نگاه میدارید. هنگام عصبانیت، اجازه نمیدهید کسی بفهمد که عصبانی هستید. وقتی از کسی ناراحتید، اجازه نمیدهید که آن شخص بداند. هنگامی که کسی کاری را انجام میدهد که شما را آزار میدهد، به آنها نمیگویید؟
این الگوی رفتاری، استرس زیادی به زندگی شما وارد میکند، شما را ناخشنود میکند و بالاخره همهی این احساسات با هم بیرون میریزند و این اصلا خوب نیست. زیرا نه از لحاظ روانشناختی و نه از لحاظ جسمانی با سلامتی سازگاری ندارد.
ترجیحا راهی پیدا کنید تا این احساسات را بهطور سازنده به سمتی دیگر سوق دهید. مثلا با یک دوست دردودل کنید یا مکان امنی مانند اتاقتان بیابید تا بتوانید این احساسات را آشکارا بیرون بریزید. با این کار در بلندمدت، سالمتر و بسیار خوشحالتر خواهید شد.
۳. برای خودتان خاطره بسازید و از مقایسه کردن بپرهیزید
شما هر چند وقت یکبار به فیسبوک سر میزنید و پستهای دیگران را دربارهی اینکه چه کارهای شگفتانگیزی انجام میدهند، میخوانید؟ افرادی را میبینید که به دور دنیا سفر میکنند، گردش میروند، با دوستانشان استراحت میکنند، به رستورانهای زیبا میروند. در درونتان کمی احساس حسادت میکنید و با خودتان فکر میکنید که «چرا من چنین کارهای فوقالعادهای انجام نمیدهم؟».
دقیقا! چرا نه؟! به جای اینکه روزهایتان را صرفِ خواندن کارهای دیگران کنید، از خانه بیرون بروید و خاطرات خودتان را بسازید. به جاهایی که دوستشان دارید، سفر کنید، کتابی را که میپسندید، بخوانید، کوهنوردی کنید و توی دریاچه شیرجه بزنید.
همهی کارهایی را که دوست دارید، انجام دهید و مهمتر اینکه از مقایسهی خودتان با دیگران دست بکشید. به هر قیمتی که شده، از مقایسهکردن بپرهیزید، چون مقایسه، شما را راضی نمیکند. کاری که شما را خوشحال و راضی میکند، خاطرهساختن برای خودتان است.
۴. راههای ارتباط را باز نگه دارید و پیشداوری و قصاوت نکنید
تا حالا پیشآمده که حدس بزنید عزیزان و دوستانتان چه فکری میکنند و کاملا در موردشان اشتباه کرده باشید؟ آیا پیشآمده که فرض کنید آنها چه چیزی را دوست دارند در حالی که اصلا اینطور نبوده است؟ شاید فکر کردهاید که چون با دوست یا همسرتان همیشه به یک رستوران خاص میرفتید، پس او حتما، آن رستوران را دوست دارد، اما هرگز از او نپرسیدهاید که از رفتن به آنجا لذت میبرد یا نه؟
پیشداوری و حدس زدنِ اینکه افراد، چه فکری میکنند، میتواند مشکلاتی ایجاد کند. با باز نگاه داشتنِ ارتباطاتتان و مستقیما سؤالکردن از عزیزانتان، هم از سوءتفاهمها پیشگیری میکنید و هم ارتباطی سالمتر و شادتر خواهید داشت.
۵. رفتار قویتر از گفتار (دو صد گفته چون نیم کردار نیست)
ما اغلب خود را در وضعیتی مییابیم که نمیدانیم وقتی عزیزانمان به ما نیاز دارند، چگونه آرامشان کنیم. زیرا احساس میکنیم، نمیدانیم چطور این کار را انجام دهیم. ترس بَرمان میدارد که حالا چه کنیم و چیزی که اوضاع را بدتر میکند این است که گاهی عزیزانمان حتی نمیخواهند حرف بزنند. شما در این مواقع چه میکنید؟
گاهی تنها کاری که باید انجام دهید این است که کنارشان باشید. به همین سادگی! آنها به کلمات شما نیازی ندارند و نمیخواهند حرف بزنند. بلکه تنها به حضورِ دلگرمکنندهی شما نیاز دارند. تنها به آغوش شما نیاز دارند. چنین حرکتهای کوچکی میتواند جای هزاران واژه را پُر کند.
۶. تجربیات تازه کسب کنید و شک و تردید را کنار بگذارید
آیا دربارهی قدمهای بعدیتان شک و تردید دارید؟ شاید از اینکه چیز تازهای را تجربه کنید، میترسید؟ شاید از اینکه دیگران چه فکری دربارهتان میکنند، میترسید؟ یک ضربالمثل بسیار قدیمی وجود دارد که میگوید:
معذرتخواهی بابت کاری، بهتر از اجازه گرفتن برای آن کار است.
این به آن معناست که بااراده عمل کردن و سپس معذرتخواهی بابت آن، بهتر از منتظر تأییدِ دیگران بودن و ریسک به تأخیر انداختن کارها است. پس اگر میخواهید کاری را انجام دهید، انجامش دهید. آنچه را که خوشحالتان میکند، انجام دهید. از امتحان کردنِ کارها نترسید. شک و تردید نداشته باشید. احتمالا پس از انجام دادن یک کار جدید، درمییابید که واقعا آن را دوست دارید و این شما را به عنوان یک انسان، خوشحالتر میکند.
حتی اگر اینطور نبود، خب باز هم مشکلی نیست! شما جان سالم بهدَر خواهید برد. سراغ کار دیگری بروید چون میدانید یکی دیگر از گزینههایی را که خوشحالتان نمیکند، حذف کردهاید.
۷. فعالانه برای آینده تلاش کنید، نگران نباشید
ما اغلب بهجای تلاش فعالانه، با نگرانیِ بیهوده دربارهی آینده، مسائل را زیادی پیچیده میکنیم. ترجیحا وقتتان را صَرف کارهایی کنید که اکنون کنترلشان در دست شماست و نگرانی دربارهی مسائلی را که نمیتوانید کنترلشان کنید را کنار بگذارید.
برای نمونه، اگر میخواهید کسبوکاری راهاندازی کنید، گامهای کوچک و سادهای در راستای دستیابی به رؤیایی که خوشنودتان میکند، بَردارید.
ضمانتی برای اینکه آینده چگونه خواهد بود وجود ندارد، اما با تمرکز روی همین مسائل کوچکی که اکنون میتوانیم کنترل کنیم، در مسیر درست به سمت آیندهای که مطمئنا روشنتر و شادتر خواهد بود، حرکت میکنیم.
برگرفته از: lifehack.org
جدیترین دیدگاهها