چگونه نگذاریم افکار وسواسی زندگیمان را نابود کند; رهایی از وسواس

من می توانم به شما بگویم که چگونه با متوقف کردن افکار وسواسی کنترل زندگیتان را در دست بگیرید. برای این کار شما احتیاج به قدرت اراده‌­تان و چند حقه­‌ی دیگر دارید!

در واقع من هم در زمینه‌­ی کنترل وسواس فکری حرفه­‌ای نیستم، به این دلیل که سال‌­ها با این عادتهای کوچک و آزار دهنده سر و کله میزدم. همواره نگران بودم که مردم درباره ی من چه فکری می‌­کنند و همیشه استرس داشتم که آیا در مکالمه­‌هایم حرف های درستی زده­‌ام یا نه. حتی گاهی این افکار باعث می‌شدند شب ها تا دیروقت بیدار بمانم.

با توجه به اینکه من سال‌های زیادی را با وسواس روی چیزهای مختلف گذرانده‌ام می توانم بگویم در این زمینه چه کاره‌ایی تاثیر گذار و چه کارهایی بی فایده هستند. ممکن است کارهایی به نظر مناسب بیایند اما تاثیر مثبتی روی موقعیت شخصی شما نداشته باشند. به یاد داشته باشید که شما نمی‌توانید خودتان را مجبور به ترک این عادت کنید، و احتیاج به تلاش خیلی بیشتری در این زمینه دارید. در اینجا چند راه حل برای متوقف کردن این رفتار ناسالم وجود دارد.

اگر فایده ای ندارد، تکرارش نکنید …

آیا از افکار وسواسی که تا به حال داشته‌اید تاثیر دلخواه‌تان را گرفته اید؟ در بیشتر مواقع، وقتی در مورد یک موقعیت یا مکالمه وسواس به خرج ‌می‌دهید، این کار شما نه تنها کمکی نمی کند بلکه معمولا همه چیز را بدتر هم می‌کند و شما در اکثر مواقع با اطلاع کامل از این موضوع به این کار ادامه می‌دهید.

عجیب به نظر می رسد، اینطور نیست؟ در این شرایط بهترین کار ممکن تمرین برای داشتن یک عادت جدید است. تغییر عادت‌ها کار آسانی نخواهد بود اما غیر ممکن هم نیست. اولین قدم این است که درست زمانی که داشتید شروع به تفکر وسواسی می‌کردید سعی کنید به نتیجه‌ی پایانی این کارتان فکر کنید. با انجام این کار و با گذشت زمان مشاهده خواهید کرد که وسواس فکری‌تان رفته رفته کمتر و کمتر می‌شود. هدف اصلی این است که این عادت را کاملا کنار بگذارید و این کار را هم خواهید کرد.

عصبانی شوید

اگر افکار وسواسی‌تان دارند شما را دیوانه می کنند، از دستشان عصبانی شوید! شما می توانید آزادانه خشمتان را نشان دهید، سر این افکار ناخوانده فریاد بکشید و از شر استرس رهایی پیدا کنید. بهتر است احساسات حقیقی‌تان را نشان دهید تا اینکه ساکت بنشینید و درباره ی اتفاقات بدی که در زندگیتان رخ داده یا ممکن بوده رخ بدهد فکر کنید.

گذشته را رها کنید

یکی از تاثیرگذارترین راه‌های توقف وسواس فکری رها کردن گذشته و درد‌های قدیمی است. وقتی اتفاق ناراحت کننده‌ای برایتان می‌افتد رها شدن از دست درد وغم کار سختی به نظر می‌رسد، اما ممکن است.

اولین قدم برای رهایی از گذشته تشخیص ریشه‌ی ناراحتی‌مان است. بعضی افراد با نادیده گرفتن رخدادهای گذشته، آنها را برای مدتی طولانی و به ظاهر فراموش می‌کنند. وسواس فکری به این شکل پنهان شده و با گذر زمان نمایان می شود و روی زندگی حالمان تاثیرات مخرب می‌گذارد. ما باید ابتدا از حقایق گذشته‌مان پرده برداری کنیم تا بتوانیم امروزمان را به خوبی سپری کنیم.

“در حقیقت ما از گذشته‌مان شکل گرفته ایم و باید از آن یاد بگیریم.”

–گردون لیوینگستون، روانپزشک

این ویژگی‌ها را تشخیص دهید

وسواس فکری عموما از روی برخی خصوصیات شخصیتی قابل تشخیص است. این نوعی زنگ خطر است و به شما اخطار می دهد که قرار است احساسات‌تان غیر قابل کنترل شوند. معمولا وسواس با خصوصیاتی از قبیل عدم قاطعیت، خرافه گویی، بدبینی، تمایل به کنترل کردن و کمال گرایی بیش از حد نمایان می شود، و اگر چنین نباشد بدان معناست که نقش خیلی پررنگی در زندگی‌تان نداشته است. در واقع شما با تشخیص این ویژگی‌ها می توانید یاد بگیرید که چگونه افکار وسواسی‌تان را متوقف سازید.

تصویرسازی کنید

اگر می خواهید بدانید چطور وسواس فکریتان را کنار بگذارید سعی کنید آن را مثل یک قطار خارج شده از ریل تصور کنید که باید آن را به مسیر اصلیش بازگردانید. همچنین می‌توانید یک اتومبیل یا هر وسیله ی نقلیه دیگر را تصور کنید. این به شما کمک می کند روی ایجاد آن تصویر تمرکز کرده و در نتیجه تفکرات وسواسی خود را برای لحظه‌ای رها کنید. با تکرار، این تمرین می تواند تبدیل به یک عادت شده و افکار منفی را از زندگیتان دور سازد.

برای وسواستان برنامه ریزی داشته باشید

این گزینه را گاهی برای تنوع امتحان کنید! به این صورت که یک تایم مشخص از روز را برای وسواسی شدن کنار بگذارید و در آن ساعت مشخص، هر روز به مدت بیست دقیقه به هر اندازه‌ای که می‌خواهید و بدون هیچ حد و مرزی وسواسی شوید. این همچنین بدین معناست که باقی طول روزتان باید خالی از این عادت منفی باشد. به خودتان اجازه ندهید که در زمان دیگری به جز زمان مشخص شده این افکار به سمت‌تان بیایند. نتیجه ی این کار واضح است. وقتی یک تایم مشخص در هر روز برای افکار وسواسیتان در نظر بگیرید در حقیقت کنترل این عادت منفی را در دست خواهید گرفت. بله، شما به آن اجازه می‌دهید ادامه پیدا کند ولی فقط در زمان‌هایی که خودتان صلاح می‌دانید! وقتی این رفتار منفی تحت کنترل شما قرار گیرد، رفته رفته می‌توانید برای همیشه از دست آن رهایی پیدا کنید.

به آن افکار بخندید

درست است، افکار وسواسی خنده دار نیستند ولی شما می توانید به آنها بخندید. شما می‌توانید از دیوانه شدن خود جلوگیری کنید، تنها در صورتیکه یاد بگیرید زمان‌هایی که غرق در چیزهایی مثل شک و عدم اعتماد به نفس یا تجزیه تحلیل های افراطی هستید، بخندید! زیرا این افکار منفی گاها می توانند بسیار بی رحمانه تر از آنچه شما فکر می کنید عمل کنند. بعضی افراد حتی دوستانی دارند که به خوبی می‌توانند در این کار روی همراهی‌شان حساب کنند. خندیدن همچین باعث ترشح بیشتر هورمون‌هایی می‌شود که سبب ایجاد حس خوب در فرد می‌گردند، مانند اندروفین. که این می تواند به شما کمک کند دید متفاوتی به نگرانی‌هایتان پیدا کنید.

یکی از دلایلی که وسواس فکری غیر قابل کنترل می‌شود این است که معمولا با خود پشیمانی به همراه می آورد. ابتدا شما درباره‌ی چیزی وسواسی می شوید، سپس در این مورد حس بدی پیدا می‌کنید، که باعث می شود در مورد این حس بد هم نگران و وسواسی شوید. و این به یک چرخه ی بی پایان وسواس و پشیمانی بدل می‌شود. اگر شما یاد بگیرید رفتار وسواسی خود را ببخشید و سایر اشتباهات‌تان را نیز رها کنید می‌توانید کمک بزرگی به خودتان بکنید.

واقع گرا باشید!

در بیشتر مواقع افکار وسواسی ما واقع گرایانه نیستند. البته این اصل برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد، برخی افراد دید کاملا واقع گرایانه‌ای به موقعیت دارند و برخی دیگر یک دنیای خیالی آکنده از تردیدهایشان می‌سازند و در واقع زمانی که افکار وسواسی در سرشان پرورانده می‌شوند جای حقایق را پر می‌کنند. از این طریق شما می‌توانید دید واقع گرایانه‌تری از اتفاقی که برایتان در حال روی دادن است بدست آورید.

همین حالا وسواس را کنار بگذارید!

درست است، شاید نتوانید به راحتی و با زدن یک دکمه از دست وسواستان خلاص شوید اما می توانید این کار را شروع کنید و مثل ترک هر عادت ناسالم دیگر، تنها یک قدم کافی است تا شاهد شروع تغییرات مثبت در زندگی‌تان باشید. شما همواره در مورد چیزهای مختلف تفکر خواهید کرد، این یک امر طبیعی است. فقط باید یاد بگیرید که تشخیص دهید چه مسئله ای مهم و چه مسئله ای بی ارزش است. این راه درست است!

برگرفته از: learning-mind