ده درس بزرگ زندگی از میان سخنان کارل یونگ بنیانگذار روانشناسی تحلیلی
کارل یونگ روانپزشک و فیلسوف سرشناس سوئیسی و بنیانگذار روانشناسی تحلیلی است. یونگ بسیاری از مفاهیم روانشناسی همچون تیپ های شخصیتی برونگرا و درونگرا و همچنین مبحث ناخودآگاه همگانی را بسط داده و همچنان جزو تاثیرگذارترین چهره ها در این رشته می باشد. شمار زیادی از نقل قول های کارل یونگ در مورد زندگی بسیار مشهور بوده و امروزه نیز درست به همان تاثیرگذاری زمان نگارششان هستند.
حال ده نقل قول از کارل یونگ که میتوانند به ما درسهای مهم زندگی دهند را مورد بررسی قرار می دهیم:
۱.”هیچ دستورالعملی برای زندگی وجود ندارد که برای همه ی افراد کارساز باشد.”
یونگ بر این باور بود که هرکس می بایست فارغ از سبک و سیاق سایرین، زندگی حقیقی خود را داشته باشد و در غیر این صورت به روان خود آسیب رسانده است. در کتاب “ضمیر پنهان” یونگ بیان می کند که بسیاری از مشکلات انسان در اثر ناهمبستگی تصاعدی وی از ساختارهای غریزی اش نشأت میگیرد.
به عبارت دیگر، زندگی خود را داشته باشید و اجازه دهید دیگران نیز زندگی خود را کنند، و همواره به یاد داشته باشید هرآنچه برای شما خوب است ممکن است برای دیگران مناسب نباشد.
۲.”ایمان، امید، عشق و بصیرت بزرگترین دستاوردهای تلاش بشر هستند.”
در دنیای کنونی شاهد آن هستیم که مادیات برای مردم در جایگاه بالایی قرار دارد. آنها همواره در تلاشند که آخرین تکنولوژی روز دنیا، بهترین لباسها و زیباترین خانهها را داشته باشند.
یونگ اعتقاد داشت که هدف غایی انسانها این است که از خود حقیقیشان شناخت پیدا کنند و فقط در آن زمان است که میتوانند زندگی شاد و ثمربخشی داشته باشند.
۳.”حتی یک زندگی سعادتمند نیز دارای مقادیری تاریکی است.”
مبحث چگونه شاد بودن همواره میان روانشناسان مطرح بوده و همه بر این باورند که انسان هرگز نباید در پی شادی مطلق باشد و باید درک کند که در مسیر زندگی ناچارا باید از تاریکی ها نیز گذر کرد.
همانطور که یونگ گفته است در زندگی هر کس روزها درست به بلندای شب ها هستند و لحظات شادی درست به اندازهی لحظات اندوه و شاد بودن غیر ممکن به نظر میرسد مگر اینکه ما غم را نیز تجربه کرده باشیم. این شاید یکی از ژرفترین نقل قول های کارل یونگ باشد.
۴.”بزرگترین امتیازی که میتوانید در طول زندگی از آن بهرهمند گردید، این است که خود حقیقیتان باشید.”
یونگ معتقد بود که زندگی کردن به شیوهی راستین خودمان تنها راه دستیابی به یک موجودیت مفید و مثمرثمر است. او سخنان بسیاری در زمینه ی خودشناسی داشته و آن را مستلزم شناخت پیدا کردن و کنار آمدن با بخش های مختلف شخصیتمان میدانسته.
۵.”مهم دیدگاهی است که شما به چیز های اطرافتان دارید، نه ذات حقیقی آنها.”
ادراک مبحث بینظیری است. هر کدام از ما از چشم انداز و جنبهی فکری منحصر به فرد خود به وقایع نگاه میکنیم و همین موضوع باعث ایجاد تنوع در تفسیر ما از آن وقایع میگردد.
یونگ چنین بیان کرده است که همانطور که رفتار ما منحصر به فرد و شکل گرفته از تجارب گذشته و آمال آیندهمان است، ممکن است یک موقعیت به خصوص به هزار گونهی متفاوت توسط هر یک از ما دیده و درک شود و لازم است قبل از شکل دادن هر فرضیهای این نکته در نظر گرفته شود.
۶.”تنهایی آن نیست که آدم کسی را در اطرافش نداشته باشد.”
همهی ما میدانیم تنهایی چگونه احساسی است، و گاها حتی زمانی که در محیطی شلوغ بوده و یا توسط دوستانمان احاطه شده بودیم به این حس دچار گشتهایم. یونگ بر این باور بود که همه ما به یک نفر احتیاج داریم که خصوصی ترین افکار و احساساتمان را با او در میان بگذاریم.
به عبارت دیگر، فردی که بداند خود حقیقی ما به چه شکل است. به گفته ی یونگ تنهایی حقیقی زمانی شکل میگیرد که ما در انتقال مفاهیمی که برایمان مهم است ناتوان شویم و یا دیدگاههای به خصوصی داشته باشیم که از سمت دیگران پذیرفته شده نیستند.
۷.”قلبتان همهی جوابها را میداند.”
یونگ بارها در سخنانش به ضمیر خودآگاه و ناخودگاه و این موضوع که باید همواره به صدای درونی خود گوش بسپاریم تا تشخیص دهیم در مسیر درستی قدم گذاردهایم یا خیر، اشاره کرده است. او همواره باور داشت که همه ی جوابها نزد قلب ماست.
۸.”نمیتوانید چیزی را تغییر دهید، مگر آنکه ابتدا آن را همان گونه که هست بپذیرید.”
همانطور که اغلب از مردم شنیدهایم تا زمانی که خود یک فرد نخواهد نمیتوان به وی کمک کرد. یونگ نیز باور داشت که ایجاد تغییر در موقعیتتان پیش از هر چیز مستلزم این است که آن موقعیت را شناخته و بپذیرید و درغیر اینصورت تغییر را امری غیر ممکن میدانست. این بی شک یکی از مهم ترین ایدهها و سخنان کارل یونگ به حساب میآید.
در این نقل قول همچنین ممکن است بخواهد شما را از سایهی خود (بخش تیره و پنهانی وجودتان) آگاه سازد. و یا این موضوع را یادآور شود که همهی ما در مواجهه با دنیای بیرونی از نوعی ماسک استفاده میکنیم در حالیکه خود واقعیمان در مقایسه با آن بسیار متفاوت است.
۹.”ما اتفاقاتی که برایمان رخ داده نیستیم، ما همانیم که انتخاب میکنیم باشیم.”
یونگ همواره در تئوریهایش بیان کرده است که محیط پیرامون نقش بسیار ناچیزی در شکلگیری شخصیت ما دارد. در واقع به محض شناخت پیدا کردن از نقاط ضعف و خطاهایمان می توانیم هر آنگونه که میخواهیم باشیم و ذات و محیط اطرافمان نمیتوانند مانع ما شوند.
۱۰.”کسی که به بیرون مینگرد رویاپردازی میکند، کسی که به درون مینگرد بیدار میشود.”
در پایان یونگ بیان می کند که بهترین روش خودشناسی این است که به درون خود بنگریم و احساسات و تمایلاتمان را بسنجسم. اگر دائما به اطرافمان دید داشته باشیم هرگز نمی توانیم پیشرفت کرده و فردیت خود را بیابیم. هرگز فراموش نکنید که همه ی جواب ها همواره در درون ماست.
برگرفته از: learning-mind
جدیترین دیدگاهها