کار عمیق؛ تکنیکی برای پیشرفت و موفقیت در عصر دیجیتال امروزی
کار عمیق چیست؟
نیوپورت کار عمیق را اینگونه تعریف میکند:
فعالیتهای حرفهای که در وضعیت تمرکز بدون حواسپرتی انجام میشوند و تواناییهای ادراکی شما را تا آخرین حد به چالش میکشند. این تلاشها ارزش جدیدی به وجود آورده، مهارت شما را بهبود داده و به سختی قابل تکرار هستند.
نمونههای آن شامل موارد زیر هستند:
- توسعه یک استراتژی شغلی؛
- تحلیل دادههای پیچیده؛
- نوشتن یک کتاب؛
- یادگیری کدنویسی؛
- مطالعه یک مقاله طولانی تحقیقاتی.
نیوپورت اغلب به کارل یونگ (Carl Jung)، روانپزشک سوییسی که روانشناسی تحلیلی را ابداع کرده رجوع میکند. یونگ خود درگیر موضوع کار عمیق بود، اگرچه اصطلاح «کار عمیق» سالها بعد توسط کال نیوپورت ایجاد شد.
کار عمیق در برابر کار سطحی
کار عمیق به میزان زیادی متفاوت از شیوهای است که اکثر دانشورزان (که سرمایه اصلی آنها توانایی فکر کردن است) کارشان را اجرا میکنند. خیلی از ما بیشتر روز خود را در حال کار سطحی میگذرانیم که نیوپورت به این شکل آن را تعریف میکند: «وظایف بدون نیاز به ادراک، به سبک تدارکاتی که اغلب در هنگام عدم تمرکز انجام میشود. این تلاشها معمولاً ارزش خاصی در جهان ایجاد نکرده و به سادگی قابل تکرارند.»
نمونههای کار سطحی شامل موارد زیر هستند:
- چک کردن ایمیل؛
- ارسال پیام معمولی؛
- مدیریت تقویم؛
- برنامهریزی سفر؛
- وظایف تکراری.
همانطور که نیوپورت اشاره کرده، استفاده از ایمیل برای بسیاری از کارکنان، امری الزامی است. ما معمولاً برای ارتباطات دیجیتالی اهمیت زیادی قائل شده و در نتیجه زمان زیادی را صرف آن میکنیم.
علاوه بر این، اثرات کار سطحی فراتر از هدر دادن زمان است. کار سطحی در حقیقت میتواند توانایی ما در اجرای کار عمیق را تضعیف کند.
نیوپورت میگوید: «بدتر از همه اینکه شواهد رو به رشدی وجود دارد که نشان میدهد تغییر به سمت سطحی شدن، انتخابی نیست که بتوان به سادگی آن را به عقب بازگرداند. صرف زمان در وضعیت سطحی و شتابزده باعث میشود به طور دائم ظرفیت خود برای انجام کار عمیق را از دست بدهید. این یعنی بدبیاری پشت بدبیاری.»
- کار عمیق تمرکز عمیق میطلبد، اما کار سطحی در هنگام حواسپرتی نیز میتواند انجام شود؛
- کار عمیق نیازمند ادراک است ولی کار سطحی به آن اندازه چالشبرانگیز نیست؛
- کار عمیق ارزشی جدید به وجود میآورد؛ در حالیکه کار سطحی ارزش خاصی را ایجاد نمیکند؛
- کار عمیق مهارت شما را بهبود میبخشد؛ حال آنکه کار سطحی اینگونه نیست و در بعضی موارد توانایی شما در انجام کار عمیق را کاهش میدهد؛
- از کار عمیق نتایجی برداشت میشود که به سختی قابل تکرار است؛ اما نتایج کار سطحی به سادگی قابل بازتولید هستند.
چگونه کار عمیق انجام دهیم؟
کال نیوپورت به خواننده در کتابش طرحی برای شروع یکپارچهسازی کار عمیق در زندگی میدهد که آن را در چهار قاعده دستهبندی میکند:
۱: به طور عمیق کار کنید؛
۲: کسالت و خستگی را با آغوش باز بپذیرید؛
۳: رسانههای اجتماعی را کنار بگذارید؛
۴: وقت خود را صرف کارهای سطحی نکنید.
این مطلب جزئیات هر قاعده را بررسی نمیکند. به جای آن، ما هشت گام اجرایی را که میتوانید از امروز آغاز کنید به اشتراک میگذاریم:
۱. رویکرد خود را انتخاب کنید.
سارا ترجیح میدهد با تمرکز شدید به مدت دو ساعت، هر صبح بر روی وظایفی که فعالیت فکری بسیار زیادی نیاز دارند تمرکز کند، سپس بقیه روزش را به جواب دادن ایمیلها و پیامهای کوتاه و پرداختن به ملاقاتها بگذراند. از سوی دیگر، رضا چند ماه از سال را بهطور کامل وقف کار با تمرکز زیاد میکند و بقیه سال را درگیر زندگی اجتماعی مانند بیشتر افراد میشود. کدام یک در حال اجرای کار عمیق است؟ جواب: هر دوی آنها.
بنابه گفته نیوپورت، بیش از یک مسیر برای برنامهریزی کار عمیق وجود دارد. او چهار فلسفه را برای برنامه ریزی کار عمیق پیشنهاد میدهد. وی خوانندگان را تشویق میکند تا فلسفهای را انتخاب کنند که یک که بیشتر از بقیه برایشان منطقی به نظر میرسد. زندگی هر کس متفاوت است، در نتیجه ما نیاز به بیش از یک رویکرد برای نسخه پیچیدن داریم.
۴ فلسفه برنامهریزی کار عمیق و جزئیات هر یک بهطور خلاصه به شرح ذیل است:
- رهبانی (Monastic): رویکرد رهبانی شدیدترین شیوه برای برنامهریزی کار عمیق بهحساب میآید و شامل وقف کامل زمان و تلاش شخص برای کار عمیق میشود؛
- دو حالته (Bimodal): یک فرد دو حالته بین بازههای کار عمیق و سطحی جابهجا میشود. هر بازه میتواند ماهها، هفتهها یا روزها زمان ببرد اما هرگز کمتر از یک روز نیست؛
- موزون (Rhythmic): فلسفه موزون به طور کامل درباره برنامهریزی دورههای کار عمیق در بازههای متناوب و تبدیل آن به فعالیتی پایدار است. برخلاف رویکرد دو مورد پیشین، دورههای کار عمیق بیشتر از یک روز زمان نمیبرد و معمولاً شامل یک یا دو ساعت کار عمیق روزانه است؛
- مطبوعاتی (Journalistic): در این رویکرد، شما هرگاه بتوانید کار عمیق را آغاز میکنید. آنطور که نیوپورت بیان میکند، این فلسفه مناسب مبتدیان کار عمیق نیست، زیرا برای اینکه فرد بتواند بیدرنگ به کار عمیق مشغول شود به مهارت زیادی نیاز دارد.
۲. مواظب پسماند توجه باشید.
سوفی لِروی (Sophie Leroy)، استاد بازرگانی دانشگاه مینسوتا، اولین بار ایده پسماند توجه را در مقالهای با عنوان «چرا انجام کار برای من سخت است؟» مطرح کرد.
وی در طول این تحقیق دریافت که وقتی فرد از وظیفهای به وظیفه دیگر میرود، مقداری از توجهش بر روی وظیفه قبلی باقی میماند. به بیان دیگر، فرد قادر نیست تمام توجهش را بر روی وظیفه در دست انجام معطوف کند، زیرا کار پیشین مقداری از تمرکزش را به خود اختصاص داده است. از این روی، نظریه پسماند توجه (Attention Residue) را مطرح کرد؛ نظریهای که نشان میدهد تمرکز از دست رفته، توانایی فرد در اجرای آنچه را آغاز کرده، از وی میگیرد.
نیوپورت توصیه لروی را به عنوان توضیحی امکانپذیر برای اینکه چرا کار عمیق برای داشتن عملکرد بالا حیاتی است به اشتراک میگذارد. یک شیوه که ما میتوانیم تحقیق لروی را به توصیهای گرانبها بدل کنیم این است که به سادگی دقت داشته باشیم توجه خود را در طول روز به چه چیزی معطوف میکنیم. هر بار که ما به چیزی توجه میکنیم، آن چیز توانایی ما را در تمرکز کاهش میدهد.
یک شیوه برای اینکه بتوانیم به خودمان کمک کنیم این است که وظایفی که نیازمند بالاترین توجه هستند را صبحها انجام دهیم؛ یعنی زمانی که توجه ما از یک خواب شبانه خوب به طور کامل بازیابی شده است. باید پیش از هر شخص دیگری در منزل از خواب بیدار شوید، از تماس تلفنی پرهیز کنید، به سراغ خواندن اخبار نروید و بیدرنگ کارتان را آغاز کنید. شیوه دیگر برای کاهش پسماند توجه این است که کمتر خودتان را از وظیفهای به وظیفهای دیگر معطوف کنید.
۳. برای انجام کار عمیق باید اصطکاک را به حداقل برسانید.
ایدهای که نیوپورت بارها و بارها در کتابش به آن رجوع میکند، به حداقل رساندن اصطکاکاست. این ایدهای است که جابهجا شدن به حالت کار عمیق را برای مغز ما آسان میکند، یا حداقل تا جای ممکن آسان میسازد.
برای درک بهتر میتوان گفت که این ایده کمک میکند به اصطکاکها به عنوان تصمیمات نگاه کنیم. در طول زمانهای بیداری، ما مرتباً با تصمیمات مواجه هستیم. مغز ما با مواجهه با هر پدیده، مقداری از تواناییاش را برای انجام آن تصمیم مصرف میکند. همانطور که میتوانید تصور کنید، در پایان روز مغز ما انرژی ادراکی بسیار کمی برای انجام کارهای سخت دارد. این مورد به عنوان خستگی تصمیم گیری نیز شناخته میشود.
آنطور که کال نیوپورت پیشنهاد میدهد یکی از راهحلهای روبهرو شدن با این اصطکاک، داشتن یک روال روزانه است. با داشتن یک روال روزانه که هر روز یکسان بهنظر برسد، تعداد تصمیماتی را که باید در طول روز بگیرید، بهطور چشمگیری کاهش میدهید. نیوپورت مینویسد: «برای به حداکثر رساندن موفقیت، نیاز دارید تلاشهایتان را برای عمیق شدن حمایت کنید. در عین حال، این حمایت نیاز به سازماندهی دارد تا شما انرژی ذهنی خود را برای درک اینکه در لحظه چه نیازی دارید، هدر ندهید.»
۴. قدمی بزرگ بردارید.
نیوپورت قضیه جی کی رولینگ (J.K. Rowling) نویسنده را بازگو میکند که سوئیتی در هتل بالمورال پنج ستاره در ادینبورگ را برای کامل کردن آخرین نسخه از سری هری پاتر اجاره کرد. او این استراتژی را اینگونه مینامد: قدم بزرگ.
وی مینویسد: «ایده ساده است: با به کار گرفتن تغییری بنیادی در محیط معمول اطرافتان که ممکن است با سرمایهگذاری چشمگیر تلاش یا پول نیز همراه باشد و تماماً وقف حمایت از یک کار عمیق است، شما اهمیت احتمالی آن وظیفه را افزایش میدهید. این تقویت اهمیت، غریزه ذهن شما را برای به تعویق انداختن کارها کاهش داده و به شما انگیزه و انرژی تزریق میکند.»
نیازی نیست با امکانات تجملاتی برای عمیق کار کردن ولخرجی کنید. اما اگر کارهای دیگر جواب نداد، رانندگی به سمت یک کافیشاپ دنج را که معمولاً آنجا نمیرفتید، امتحان کنید. نویسنده استیون پرسفیلد (Steven Pressfield) در کتاب «جنگ هنر»، عوض کردن پوشش معمول خود با چیزی شیکتر را برای احضار حس ذوق و انگیزه توصیه کرده است. هر چیزی که حس تازگی را برانگیزد، به مغز شما سیگنال میدهد: آهای، الان وقتشه مشغول به کار بشی.
۵. پیشرفت خود را بسنجید.
نیوپورت موضوع کتاب «۴ دستورالعمل اجرا» از کریس مککنزی، شان کووی و جیم هولینگ (Chris McChesney, Sean Covey, Jim Huling) را پیش میکشد تا کار عمیق را به عمل برساند. همانطور که از اسم کتاب مشخص است، سراسر این کتاب درخصوص اجراست و نه ایدهپردازی. نویسندگان در این کتاب، به اهمیت «سنجش مقدم» برای رهگیری موفقیت در هدفی که بیشترین اهمیت را برای شما دارد، میپردازند.
بیشتر افراد به سنجشهای تأخیری تکیه میکنند. این در حالی است که سنجشهای تأخیری معیارهایی نیستند که بتوان با کمک آنها تغییر ایجاد کرد، چون زمانی از آنها استفاده میشود که کار به پایان رسیده و برای ایجاد تغییرات، دیگر خیلی دیر شده است. بهعنوان مثال، یک سنجش مقدم برای کار عمیق، این است که بررسی کنید چند ساعت کار عمیق به ازای هر روز میتوانید انجام دهید.
سنجش تأخیری برای کار عمیق این است که در پایان هفته عملکرد خود را بررسی کنید. سنجش تأخیری این ایراد را دارد که تا پایان هفته که کارتان تمام شده است، نمیدانید چه میزان عملکرد داشتهاید. در حالی که اگر سنجش مقدم را به کار ببرید، احتمالاً به هدف خود میرسید و در مسیر درست و پربازده گام برمیدارید. برای تمرین این موضوع، نویسندگان این کتاب و نیوپورت، پیشنهاد ساخت یک تابلوی امتیاز الزامآور و چارت فیزیکی را میدهند که به شما کمک میکند تا بر پیشرفت خود نظارت داشته باشید.
۶. زندگی کاری خود را با زمان استراحت متعادل کنید.
لپتاپ خود را عصرها کنار بگذارید. نیوپورت سه دلیل میآورد که چرا زمان استراحت برای همه ما الزامی است:
- زمان استراحت به بینش و تفکر کمک میکند؛
- زمان استراحت به شارژ شدن مجدد انرژی برای کار عمیق کمک میکند؛
- کاری که استراحت عصرگاهی جایگزین آن میشود معمولاً چندان مهم نیست.
۷. کسالت و خستگی را با آغوش باز بپذیرید.
رابطه شما با خستگی به چه شکل است؟ میتوانید آن را کنترل کنید؟ آن را به عنوان مشکلی میبینید که نیاز است به سرعت حل شود؟
بسیاری از ما تا کوچکترین اثری از کسالت حس میکنیم، بین استوریهای اینستاگرام یا جستجوی فروشگاههای آنلاین میپردازیم. نیوپورت میگوید این موضوع برخلاف توانایی ما در تمرکز عمل میکند. وی این مورد را با ورزشکاران حرفهای مقایسه میکند که وقتی تمرین نمیکنند، غذای ناسالم میخورند. او میگوید کاری که وقتی در حال تمرین دادن فعالانه به مغزتان نیستید انجام میدهید، به اندازه زمانی که در حال تمرین هستید مهم است.
حقیقت این است: کسالت بد نیست! روشی که به این کسالت عکسالعمل نشان میدهیم، ایجاد مشکل میکند. نیوپورت پیشنهاد میدهد به جای اینکه به سرعت حواسمان را پرت کنیم، این زمان را با مدیتیشن سازنده بگذرانیم.
مدیتیشن سازنده شامل فعالیتهایی غیرذهنی مثل راه رفتن، نرمش کردن، رانندگی کردن، دوش گرفتن و… است که در حین آن، توجه شما بر روی یک مشکل معین متمرکز میشود. قطعاً شما این کار را تا حدی در زندگی خود انجام میدهید. مثلا چه کسی تا به حال زیر دوش فکری خلاقانه در سرش جرقه نزده است؟! نکته این است: سعی کنید این کار را بیشتر اوقات و با عزم و نیت انجام دهید و انرژی ذهنی خود را روی «مشکل معین» متمرکز کنید. به این شکل، استراحت شما مفیدتر خواهد بود.
۸. رسانههای اجتماعی را کنار بگذارید.
منظور نویسنده، فقط ترک رسانههای دیجیتال نیست. نیوپورت ما را به داشتن نگاهی صادقانه به رابطهمان با شبکههای اجتماعی همچون توییتر و اینستاگرام دعوت میکند. کدام یک از این سایتها یا نرمافزارها را واقعاً نیاز داریم؟ بهترین راه برای پاسخ به این سؤال با شفافیت کامل این است که شبکههای اجتماعی را به یکباره کنار بگذارید، سپس ببینید با کدامیک میتوانید یا نمیتوانید زندگی کنید.
خلاصه
کار عمیق تنها درباره تمرکز بیشتر یا مدیریت زمان نیست؛ بلکه کار عمیق فلسفهای عملی برای افرادی است که میخواهند به نبوغ و خلاقیت خود دست پیدا کنند و آن را به مسیری بزرگ هدایت کنند.
چه نوشتن یک کتاب باشد یا یک شغل، ایده بزرگ بعدی شما هر چه باشد، ما زاهکارهای اثربخشی در رابطه با کار عمیق را خلاصه کردیم تا به شما در رسیدن به رؤیاهایتان کمک کنیم. در این مطلب به تعریف کار عمیق و تفاوت آن با کار سطحی، همچنین نحوهی انجام آن پرداختیم. اگر سؤال یا نظری دربارهی این مطلب دارید با در میان بگذارید.
منبع: getclockwise.com
جدیترین دیدگاهها