“تفکر انتزاعی” و چگونگی روند شکل گیری آن
ما در جهانی پر از مفاهیم پیچیده زندگی میکنیم و این قدرت تفکر ماست که جهانی چنین پیچیده برایمان خلق کرده است. ما با هزاران مفهوم آشنایی داریم و میتوانیم آنها را درک کنیم، اما بعضی از آنها در دنیای فیزیکی قابللمس نیستند. چه کسی میتواند بگوید آزادی را با دستانش لمس کرده است؟ هرآنچه درباره لمس و تجربه آزادی میگوییم، به احساس و ذهنمان برمیگردد. تفکر انتزاعی یعنی تفکر درباره درککردنیهای غیرقابللمس. در این مقاله، این شیوه از تفکر را بررسی میکنیم و به سؤالاتی درباره آن پاسخ میدهیم.
تفکر انتزاعی چیست؟
در جهان امروز ما بینهایت داده وجود دارد. تا وقتی کسی ارتباط بین این دادهها را پیدا نکرده باشد، یک سری اطلاعات بیمعنا و بهدردنخورند. انسانها ارتباط بین دادهها را پیدا میکنند، الگوهایی را تشخیص میدهند و از این الگوها روایتهایی میسازند تا برای دیگران تعریف کنند. این روایتها مفاهیمی هستند که تمام افراد توانایی درکشان را دارند. در این مثال، جمعآوری دادهها شیوه تفکر عینی است و پیداکردن ارتباط بین دادهها و تعریف واضح و فهمیدنی این ارتباط تفکر انتزاعی است.
تفکر انتزاعی ذاتی است یا اکتسابی؟
پیچیدگی ساختار مغز انسانها یکی از مهمترین علتهایی است که میتوانند انتزاعی فکر کنند، اما این مهارت از بدو تولد در انسان وجود ندارد و بهمرور زمان به دست میآید. کودکان با شناخت دنیای اطراف، خواندن و شنیدن داستانها و آموزشدیدن این شیوه فکرکردن را یاد میگیرند و در دوران بلوغ میتوانند از آن استفاده کنند.
داستان بهترین معلم برای آموزش این شیوه از تفکر است. در داستانها شخصیتهایی با ویژگیهای مختلف حضور دارند. گاهی بهراحتی میتوان شخصیت مثبت را از منفی تشخیص داد، اما گاهی شخصیت مثبت کارهای مشکوکی میکند و شخصیت منفی کمی دلسوز است. در این حالت، کودکان و نوجوانان برای تشخیص خوب و بد در داستان به استدلال انتزاعی نیاز دارند.
تفاوت تفکر عینی و انتزاعی
در بسیاری از منابع، تفکر عینی و انتزاعی را متضاد یکدیگر معرفی کردهاند، اما بهتر است بگوییم این شیوههای تفکر مکمل هم هستند و ما با ترکیب آنها میتوانیم زندگی را مدیریت کنیم. مثلا یکی از پروژههای محل کارتان را در نظر بگیرید. این پروژه روندی مشخص دارد، یک سری فعالیت ملموس و مشخص باید انجام شوند تا پروژه به نتیجه مطلوب برسد. شما با تفکر عینی میتوانید مراحل پروژه را مشخص و برای انجامش برنامهریزی کنید. اما چرا این پروژه را انجام میدهید؟
هرکدام از اعضای گروه دلیلی برای انجام پروژه دارند. توسعهدهندگان پروژه هم دلایل مختلفی برای اهمیت و راهاندازی آن در نظر گرفتهاند. این دلایل معمولا قابللمس نیستند و از قدرت تفکر انتزاعی انسان برمیآیند.
سایر روشهای تفکر
انسانها فقط به ۲ روش انتزاعی و عینی فکر نمیکنند. شیوههای دیگری هم برای تفکر وجود دارد که آشنایی با آنها خالی از لطف نیست.
- تفکر خلاق: در این روش، افراد ایدههای جدید و راهکارهای تازه برای حل مسائل ارائه میدهند و برای اجرای این ایدهها تلاش میکنند.
- تفکر تحلیلی: افرادی که از این شیوه استفاده میکنند، مسئله را به بخشهای مختلف تفسیم میکنند و به هرکدام جداگانه میاندیشند و آنها را به مفهوم اصلی پیوند میدهند.
- تفکر انتقادی: افرادی که به این روش فکر میکنند، برای هر راهکاری دنبال دلیل و برهان میگردند و هیچچیز را بدون دلیل نمیپذیرند. آنها جزئیات هرآنچه را در مقابلشان قرار دارد، بهدقت بررسی میکنند.
روند رشد تفکر انتزاعی در انسان
بر اساس نظریه ژان پیاژه، روانشناس سوئیسی، کودکان از بدو تولد تا ۲سالگی با لمسکردن فکر میکنند. آنها با استفاده از حواس پنجگانه و مهارتهای حرکتی دنیای اطرافشان را مشاهده و کشف میکنند. وقتی چیزی را روی زمین میبینند، آن را برمیدارند، لمس میکنند، به دهانشان میبرند و در نهایت تصمیم میگیرند که دوستش داشته باشند یا نه.
از ۲ تا ۷سالگی، کودکان تفکر نمادین را یاد میگیرند که میتواند پایهای برای یادگیری تفکر انتزاعی باشد. آنها در این سن درک میکنند که تصاویر و حروف روی کاغذ نمادی از چیزی در دنیای واقعی هستند.
کودکان از ۷ تا ۱۱سالگی یاد میگیرند با منطق استدلال کنند. البته تفکر آنها هنوز عینی است و درک مفاهیم غیرملموس در دنیای واقعی برای آنها دشوار است. بعد از ۱۲سالگی، کمکم یاد میگیرند انتزاعی فکر کنند و مفاهیم غیرملموس را درک میکنند. مثلا یاد میگیرند خودشان را جای دیگران بگذارند و با آنها همدلی کنند. تمرین همدلی روشی برای یادگیری تفکر و استدلال انتزاعی محسوب میشود.
تفکر انتزاعی در مدرسه
بسیاری از درسهای دانشآموزان در مدرسه با این شیوه تفکر گره خوردهاند. مثلا مهارتهای ریاضی اغلب انتزاعی هستند. دانشآموزان بدون اینکه جسم خاصی را ببینند یا آن را لمس کنند، باید اعداد و ارقام و ارتباط میان آنها را درک کنند و عملیات ریاضی انجام بدهند. در درس ادبیات نیز ایدههای انتزاعی را یاد میگیرند و تحلیل میکنند و با نوشتن، استعارهها و تشبیه را یاد میگیرند که به تفکر انتزاعی مربوطاند.
در پایههای تحصیلی بالاتر، درسها بیشتر انتزاعی میشوند. مطالعات اجتماعی و فلسفه و تاریخ درباره چالشهایی مفهومیاند که در طول تاریخ، نسل بشر با آنها درگیر بوده است. درس علوم هم با آزمایشها و بررسی نظریهها، این شیوه از تفکر را به دانشآموزان یاد میدهد.
به غیر از دروس، دانشآموزان در تعامل با همکلاسیهایشان هم موقعیتهای بسیاری را تجربه میکنند که در آنها به چیزی فراتر از تفکر عینی نیاز دارند. آنها باید با درک معنا و مفاهیم ارزشمند، این مسائل را پشتسر بگذارند.
مزایای تفکر انتزاعی
افرادی که از این شیوه تفکر استفاده میکنند، معمولا هوش و خلاقیت زیادی دارند. آنها میتوانند راهکاری برای مسائل پیچیده پیدا کنند و همچنین توانایی تفکر خارج از چارچوب را دارند، یعنی میتوانند راهکارها و گزینههای جدیدی برای حل مسائل پیدا کنند. بسیاری از هنرمندانی که آثاری کمنظیر و فاخر خلق میکنند نیز از این مهارت بهره میبرند. افرادی که از این شیوه تفکر بهره میبرند، معمولا ضریب هوشی بالایی دارند.
روش تقویت تفکر انتزاعی
با این تمرینها میتوانید تفکر انتزاعی خود را تقویت کنید:
- در کلاسهای نمایش بداهه شرکت کنید یا بداهه سخن گفتن را تمرین کنید.
- پازلهای سهبعدی تصویر و کلمه حل کنید.
- مدلسازی سهبعدی انجام دهید. فرقی ندارد چه ماکتی میسازید. هر کار هنری و ساختن هر نوعی از صنایع دستی میتواند تفکر انتزاعی شما را تقویت کند.
- با ادبیات بازی کنید. واقعیتها را به مفاهیمی انتزاعی و استعاری تبدیل کنید. مثلا جمله «دست باران بهآرامی گونه پنجره را نوازش میکرد» جملهای انتزاعی است، زیرا نه باران دست دارد و نه پنجره گونه!
- تصاویر خطای دید (وهم نوری) را ببینید و سعی کنید شکلهای مختلفی را که در یک تصویر وجود دارند تشخیص دهید. تصویر زیر نمونهای از تصویر خطای دید است.
چه افرادی قدرت تفکر انتزاعی ندارند؟
بعضی از شرایط خاص و اختلالات روانی تفکر انتزاعی را مختل میکنند، از جمله:
- اوتیسم: دانشمندان کشف کردهاند که افراد اوتیسمی در درک مفاهیم و حل مسئله مشکل دارند.
- اسکیزوفرنی: این افراد قدرت درک مفاهیم انتزاعیای را ندارند که برای تفسیر موقعیتهای اجتماعی به کار میروند.
- آسیبهای مغزی تروماتیک یا ارگانیک: بعضی از آسیبهایی که به مغز میرسند، مثل ضربه مغزی یا سندرم جنین الکلی، قدرت درک مفاهیم را محدود میکنند.
- ناتوانیهای ذهنی: افرادی که به بیماریهایی مثل سندروم داون مبتلا هستند، معمولا در تفکر انتزاعی مشکل دارند.
- زوال عقل: این بیماری معمولا همان قسمتهایی از مغز را هدف قرار میدهد که در تفکر انتزاعی نقش دارند.
تفکر انتزاعی همیشه کمککننده نیست
گاهی اوقات ایجاد ارتباطهای وسواسگونه بین وقایع و درک بیش از حد مفاهیم مشکلساز میشود و روی روال عادی زندگی اثر میگذارد. مثلا ممکن است بهخاطر اتفاقی که هنوز نیفتاده است و احتمالا هیچوقت هم رخ نمیدهد، بدترین حالت ممکن را تصور کنید و مضطرب شوید. یا شاید درگیر تعمیم بیش از حد شوید. مثلا وقتی شکستی را تجربه میکنید، آن را به تمام ابعاد زندگیتان بسط دهید و تصور کنید که فردی شکستخورده و بیعرضه هستید. این در حالی است که شما فقط ۱ بار در یکی از جنبههای زندگی ناکام ماندهاید.
تفکر انتزاعی ممکن است علائم افرادی دچار اختلالاتی چون اضطراب، افسردگی، اختلال شخصیت وسواس فکری جبری (OCPD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) را تشدید کند. به همین دلیل روانپزشکان به این افراد تمرینهایی برای تقویت تفکر عینی آموزش میدهند. بیماران در این دوره با تکیه بر تفکر عینی میتوانند علائمشان را مهار کنند و حتی بر اساس معیارهای همین شیوه تفکر، تصمیمات درستی بگیرند.
سوالات رایج
– تفکر انتزاعی ذاتی است یا آموختنی؟
این مهارت از بدو تولد در انسان وجود ندارد و بهمرور زمان به دست میآید.
– چطور تفکر انتزاعی را در خود تقویت کنیم؟
با روشهای مختلفی مانند تمرین بداههگویی، حل کردن پازلهای سهبعدی، ساخت مدل سهبعدی و بازی با ادبیات میتوانید این مهارت را تقویت کنید.
کلام آخر؛ تعادل بین تفکر عینی و انتزاعی را حفظ کنید
در این مقاله توضیح دادیم که تفکر انتزاعی بهمعنی درک مفاهیم فراتر از جهان ملموس و دیدنی ماست. شناخت الگوها، تجزیهوتحلیل ایدهها و دادهها، ترکیب اطلاعات، حل مسائل و خلقکردن مفاهیم تازه جزو این شیوه تفکرند. انسانهای سالم بهمرور زمان و با نزدیکشدن به بلوغ، قدرت فکرکردن انتزاعی را به دست میآورند. اما برای زندگی سالم و سلامت روان، باید مهارت ایجاد تعادل بین تفکر عینی و انتزاعی را یاد بگیرند تا در زندگی روزمرهشان هم بهترین عملکرد را از خود نشان بدهند.
برگرفته از: healthline
جدیترین دیدگاهها