مهمترین درسهای زندگی قبل از ۲۰ سالگی
برای شما که در آستانه ورود به دهه سوم زندگیتان هستید و قرار است که بهزودی، شمع روی کیک تولدتان با عدد ۲ شروع شود، چشمانداز پیش رو بهشدت پرماجراست. اینطور نیست؟ شما بهزودی وارد یکی از سرنوشتسازترین دورههای زندگیتان میشوید. البته همه دورهها و سنین مهماند، اما در ۲۰ سالگی و بعد از آن، بسیاری از پایههای زندگیتان گذاشته میشوند؛ پس باید دقت کنید و درسهایی را که دیگران درباره این دوران میگویند بهخوبی گوش دهید.
۱. احساسات خودت را مدیریت کن؛ عشق آری یا نه؟
در سنین جوانی، احساسات همهمان مدام در جوشوخروش است؛ اما باید قبول کرد که در ۲۰سالگی تازه پای به دنیای بزرگسالی گذاشتهایم و تجربههایمان درباره همهچیز از جمله عاشقی اندک است. اصلا و ابدا منظورمان این نیست که عشقهای این سن ارزش ندارند. میخواهیم هشدار بدهیم که ممکن است احساساتی زودگذر باشند و بهدلیل نداشتن تجربه کافی، امکان دارد رابطه دوام نیاورد.
شما و طرف مقابلتان در حال کشف خود و دنیا هستید؛ پس ناپایداری در روابط ممکن است. درست؟ با درنظرداشتن این نکته، احساسات خود را مدیریت کنید و خیلی زود به فکر ازدواج نیفتید. رسیدن به بلوغ برای این کار از هر چیزی واجبتر است: بلوغ و آمادگی شریکشدن زندگی با فردی دیگر، بلوغ رابطه، بلوغ مدیریت احساسات.
۲. دست از تلاش هدفمند برندار؛ پُرکاری و هدفمندی
باید قبول کرد تلاشکردن سن و زمان نمیشناسد. در هر سنی باید تلاش کرد و هدفمند بود. منتها نکته اینجاست که در جایگاه جوانی بیستوچندساله، باید درک کرد که موفقیت و کامیابی نقطه پایان ندارد؛ پس برای داشتن زندگیِ بهرهور و مفید، باید مدام تلاش کنیم. البته منظور از تلاش تلاشی هدفمند است که با قرارگرفتن در مسیری درست به دست میآید.
برای رفتن به مسیری درست در جهت رسیدن به رؤیاها و هدفها، جواب منفی زیاد خواهید شنید، گاهی اشتباه میکنید، بهاصطلاح گافهایی هم خواهید داد؛ اما نباید شرمنده و متوقف شوید. ادامه بدهید و بهسمت جلو پیش بروید.
۳. از درد و سختی نترس؛ دوستی با دردها
درد همیشه هست. درد بخشی از جهان هستی است. اگر میخواهید حضورش زندگیتان را تلخ نکند، دو راه چاره دارید:
- هیچ کاری نکنید: زمانیکه خود را به هیچ چالشی دعوت نکنید، با درد و سختی هم روبهرو نخواهید شد. شما که نمیخواهید ترسو و منفعل باشید. میخواهید؟
- شجاعانه بتازید: به دل چالشها بروید، مسیرهای تازه را امتحان کنید و درد را در آغوش بکشید. دوستی با دردها شما را به مقصد میرساند و قویترتان میکند.
میگویند سربازی که از جنگ بازمیگردد دیگر آن فرد سابق نخواهد شد. دستاوردها و تجربههایی به او اضافه میشوند که بسته به رویکرد و دیدگاهش، از او فردی بهتر و قویتر یا مأیوس و آسیبدیده میسازد. اگر بپذیرید درد بخشی از زندگی است و با قدرت با آن روبهرو شوید، از آن سربازهایی خواهید شد که بعد از جنگ قویتر و شجاعتر میشوند.
۴. وقتت را تلف نکن؛ دوره طلایی جوانی
خوشی و داشتن اوقاتی خوب و شاد برای همه واجب است و پیر و جوان هم نمیشناسد؛ اما یادتان باشد که میل به خوشی به سرخوشی بیهوده بدل نشود. باید از شادی همراه با بطالت دوری کرد.
درست است که جوانی است و هیجاناتش؛ اما اگر چیزهای دیگر مانند هدفمندی و تلاش را در این دوران فدای هیجانات و شعف جوانی کنید، چیزی جز پشیمانی باقی نخواهد ماند. بعد از تمامشدن این دوران، شما خواهید ماند و انبوه چیزهایی که یاد نگرفتهاید و دستانی خالی که شما را به جایی نمیبرند.
۵. از تغییرات استقبال کن؛ مسیرهای مختلفِ پیش رو
زندگی در اوج جوانی سرشار از فرصتهاست. جادههای مختلفی مقابلتان قرار دارند و هریک به شما پیشنهاد رسیدن به مقصدی متفاوت را میدهند. از این جادهها فرار نکنید. دقت داشته باشید و بدانید که تجربهکردن در این سن مهم است. عافیتطلبی و ترس از پایگذاشتن به مسیرهای مختلفی که زندگی به شما پیشنهاد میدهد روی زندگی آیندهتان تأثیر منفی میگذارد و دستخالی از دوران اوج جوانی بهسمت سالهای بعدی روانهتان میکند.
یادتان باشد با بزرگ و بزرگتر شدن از حجم چالشهای زندگی کم نمیشود؛ پس باید قوی بمانید و با انعطاف و دقت، برای ورود به ماجراهای مختلف زندگی، خود را قویتر کنید. مانند مردابی راکد نباشید و از تغییر نترسید.
۶. درآمد داشته باش؛ پسانداز و پرکردن جیب
آدمهای قوی و موفق مستقلاند و یکی از اصلیترین مؤلفههای استقلال کسب درآمد است؛ پس منتظر جیب خانواده ننشینید و بههوای جوانیکردن از درآمدزایی غافل نشوید. تجربههایی که در زمینه کسب درآمد و کارکردن در دهه سوم زندگیتان کسب میکنید بسیار ارزشمندند و شما را برای ورود به بازار کاریِ جدیتر آماده خواهند کرد.
از همین زمان هم شروع به پسانداز کنید. پساندازکردن یک فرهنگ و رویکرد است. یادگرفتن آن تمرین میخواهد؛ پس به فکر کسب درآمد، هرچند مختصر باشید و از آن مهمتر، پساندازکردن را فراموش نکنید.
۷. شغل دوستداشتنیات را بشناس؛ کشف حرفۀ درست
باید بدانید که چه شغل و حرفهای متناسب با استعدادها و علاقهمندیهایتان است. بیگدار به آب نزنید. همان طور که در بخش قبلی هم گفته شد، اشتغال راهی برای رسیدن به استقلال است و اهمیت زیادی دارد. تا جوانتر هستید، وارد بازار کار شوید و با تجربهکردن، دقت کنید که کدام شغل و حرفه بهترین گزینه برای شما خواهد بود.
تا فرصت دارید، زمینههای مختلف را امتحان کنید. زمانیکه پای به ۳۰سالگی میگذارید، همچنان جوان هستید؛ اما شاید بهاندازه دوران ۲۰سالگی فرصت برای آزمونوخطاکردن وجود نداشته باشد.
۸. خودت را دوست داشته باش؛ عشق به خود
این ۲۰سالگی اوج جوانی شماست. شما مشغول به کشف خود هستید؛ پس شاید کمی سخت باشد که خودتان را تماموکمال دوست بدارید. منتها یادتان باشد شما عزیزترین و مهمترین شخص زندگیتان هستید و با تکیه بر شانههای خودتان است که میتوانید جلو بروید و زندگی شاد و بهرهور بسازید؛ پس با وجود تمام گیجیهایی که مسیر خودشناسی در دوران جوانی برایتان به همراه میآورد، به خودتان عشق بورزید و برای خودتان ارزش قائل باشید.
در سنینی که مشغول یادگیری و تجربهکردن هستید، گاهی زمین میخورید، خرابکاری میکنید و اشتباههایی هم مرتکب میشوید؛ اما بعد از درسگرفتن از هر گام و قدم، دوباره بلند شوید، خود را دوست بدارید و دست خودتان را بگیرید. هیچکس در این دوران، تمامقد و کاملا جذاب و بیاشتباه نیست. برای رسیدن به آن نقطه، باید یاد گرفت و تجربه کرد.
۹. بعضی چیزها را قربانی کن؛ گذشت در راه خوشبختی
شما وارد دهه سوم زندگی شدهاید و دیگر کودک یا نوجوانی سرخوش و بازیگوش نیستید. باید درس بخوانید، کار کنید، روی توانمندیها و مهارتهایتان سرمایهگذاری کنید و در یک کلام، برای رسیدن به خوشبختی و دستاوردهای خوب، بعضی چیزها را قربانی کنید. نمیشود انتظار داشت که بیزحمت و بدون صرف وقت و انرژی به شغلی ایدئال و رشته تحصیلی درجهیکی برسید. میشود؟
قبول کنید که برای رسیدن به هر چیزی، باید هزینههایی را بپردازید؛ مثلا اگر در پی ساختن اندامی متناسب هستید، لازم است که لذت چشیدن ظرفی پر از بستنی خوشمزه را ترک کنید. برای رسیدن به هر چیز دیگری در زندگی هم همینطور است. قبولکردن این حقیقت در سنین جوانی بهشدت ضرورت دارد. در سنین جوانی، احتمالا از تعداد دوستان رنگارنگ دوروبرتان اندکی کم میشود و دیگر مدام نمیتوانید در مهمانی و سرخوشی به سر ببرید و باید زمانهایی را برای تحصیل، خودسازی، توسعه فردی و کارکردن کنار بگذارید.
۱۰. فقط به دانشگاه تکیه نکن؛ یادگیری هوشمندانه
بسیاری از آدمها پشت میزهای کلاسی از دانشگاه مینشینند که هیچ علاقهای به آن ندارند. شما اینطور نباشید. حتی اگر رشته تحصیلیتان در دانشگاه را دوست میدارید، باید بدانید که همهچیز را نمیشود در دانشگاه آموخت. شرکت در دورههای مختلف، کسب تجربه و کارآموزی و یادگیری از مسیرهای مختلفِ دیگر است که به شما در رسیدن به تخصص و دانشی درخور کمک میکند.
پس به هوای اینکه در رشتهای دانشگاهی قبول شدهاید، خیال خود را بابت یادگیری و توسعه دانش و مهارتها راحت نکنید و دست از تلاش نکشید. بسیاری از افراد بعد از فارغالتحصیلی به کاری در رشتهای غیرمرتبط با رشته تحصیلیشان مشغول میشوند یا مجبورند دوباره در رشتهای دیگر تحصیل کنند. شما که نمیخواهید به چنین سرنوشتی دچار شوید. میخواهید؟
۱۱. خودت را با دیگران مقایسه نکن؛ خودبودن
طبیعی است که خودتان را با دیگران مقایسه کنید؛ اما این کار را نکنید. یکی از دوستانتان در حال مهاجرت است، دیگری پزشکی یا مهندسی میخواند، یکی وارد بازار آزاده شده است و درس را کنار گذاشته، دیگری در همان سنین ۲۰سالگی خانواده تشکیل داده است. شما همه اینها را میبینید و میان خودتان و آنها مقایسههایی انجام میدهید. اما این کار را نکنید.
آدمها پیشینه زندگی مختلف و متفاوتی دارند. استعدادها و موقعیتهای زندگیشان هم کاملا باهم فرق دارد. مقایسهکردن یا پیروی از عرف فقط فشاری بیهوده به آنها وارد میکند. مسیر خودتان را بروید و فقط خود را با گذشته خودتان مقایسه کنید و بس.
۱۲. فرمول موفقیت خود را بساز؛ کشف شادی و خوشبختی
یادتان نرود که موفقیت فرمول ندارد. شادی و کامیابی زندگی هرکس با دیگری متفاوت است؛ پس با دنبالهروی از دیگران، فرصتهای خود برای داشتن زندگی خوش و موفق را هدر ندهید. بدانید که برای هریک از ما راهی منحصربهفرد برای رشد و پیشرفت وجود دارد.
از روی دست دیگران نگاه کنید، اما نه با هدف تقلید کورکورانه. نگاهکردن به آدمهای موفق به شما انگیزه و اشتیاق میدهد. انگیزه و الهام دریافتی نیروی محرکۀ موتوری خواهد شد که روشن میشود و شما را به جاده موفقیت مخصوص به خودتان میبرد.
۱۳. به سلامت جسمانیات رسیدگی کن؛ تناسب اندام و سلامتی
در ۲۰سالگی و دهه سوم زندگیتان باید به تن و بدن اهمیت زیادی بدهید. گول زیبایی و طراوت جوانی را نخورید. این زیباییِ شیرین همیشگی نیست و برای ورود به دهههای بعدی زندگی نیاز به حفظ و مراقبت دارد. ورزشکردن و توجه به تغذیه، هم جسمتان را زیبا و سالم میکند و هم انرژی بسیار مثبتی به روحتان میبخشد.
کسی که ورزش میکند نگاهی مثبت به خود در وجودش پا میگیرد. نشاط بخشی از زندگیاش میشود و در مسیری درست از گامبرداشتن بهسمت شادی و سلامتی حرکت میکند.
۱۴. هرگز تسلیم نشو؛ پایداری و مقاومت
در روزها و سالهای جوانی، شاید هنوز به شغل دلخواهتان نرسیدهاید، وضعیت مالیتان چندان مطلوب نیست و بهطور کلی، اوضاع حالت رؤیایی ندارد؛ اما هرگز تسلیم سختیها نشوید. شما هیچگاه نمیدانید که در اوج سختیها، در چند گام روبهرو فرصتی طلایی پیش رویتان قرار دارد یا خیر؛ پس بهتر است که پایداری کنید و جا نزنید.
تفاوت انسانهای موفق با دیگران در همین پایداری و مقاومت است. آنها دست از تلاش برنمیدارند و ناامید نمیشوند. درستش هم همین است. تسلیمنشدن و همواره بهدنبال راهکارهایی برای حل مشکلاتبودن از شما فردی قوی میسازد که دیر یا زود به نتیجه میرسد.
۱۵. مسئولیتپذیر باش؛ ایستادن پای اشتباهها
شانهخالیکردن از مسئولیتها اثرات بسیار منفی و نامطلوبی روی زندگیتان میگذارد. کسی باشید که پای اشتباههایش میایستد و بهجای بهانهآوردن و دلیلتراشی، عذرخواهی میکند. آدمهای نابالغاند که مسئولیت کارهایشان را به عهده نمیگیرند. آدمهای بالغ مسئولیت اشتباههایشان را به گردن میگیرند.
اگر اشتباهی مرتکب میشوید، عذرخواهی کنید. این کار باعث میشود که نگاهها نسبت به شما تغییر کند و دیگران متوجه شوند که در آینده، اشتباهی مشابه را تکرار نخواهید کرد. در این صورت، رویتان بیشتر حساب خواهند کرد.
کسب مهارت و برنامهریزی برای بخشهای مختلف زندگی از مصادیق مسئولیتپذیری است. شما در جایگاه جوانی بیستوچندساله چه مسئولیتهایی را در زندگیتان سرسختانه دنبال میکنید؟
۱۶. آدمهای منفی را حذف کن؛ کنارگذاشتن افراد سمی
زندگی کوتاهتر از آن است که با افراد سمی گذرانده شود. افراد سمی همان کسانیاند که حسوحال بدی در شما به وجود میآورند. آنها با کوچککردن دیگران میخواهند در خودشان احساس خوب ایجاد کنند.
پس حواستان را جمع کنید. اگر میبینید افراد دوروبرتان باعث میشوند احساس بدی نسبت به خود داشته باشید، شاخکهایتان را تیز کنید. علت چیست؟ چرا این احساسات منفی در معاشرت با آنها در شما شکل میگیرد؟ اگر دلیلش آنها بودند، سریع دور شوید و زندگی را با معاشرتهای سمی برای خودتان تلخ نکنید.
۱۷. بدان که شایسته هستی؛ کشف ظرفیتها
در سنین جوانی، شاید گاهی احساس کنید شایسته موفقشدن نیستید. این اشتباه محض است. همه آدمها ظرفیتهایی برای رشد دارند. فقط باید این ظرفیتها را بهطور دقیق شناسایی کنند. با کمی صرف وقت برای خودشناسی، میتوانید متوجه استعدادها و مسیرهایی شوید که شما را سریعتر به موفقیت و شادی میرسانند.
هرگز احساس نکنید که شایسته موفقیت نیستید. شما میتوانید مانند هرکس دیگری روی این کره خاکی به کامیابی برسید. فقط و فقط باید ظرفیتهایتان را کشف کنید. درست است که گاهی زمانه با ما راه نمیآید و روزگار سر ناسازگاری دارد، اما همچنان راه برای حرکت بهسمت جلو باز است.
در آخر
سالهای ۲۰سالگی دوستداشتنیاند. آینده در آنها روشن و پرپیچوخم است و خیلی هم تند و سریع میگذرند؛ پس حواستان را جمع کنید و نگذارید لحظات و ثانیههایش بهسادگی از دستتان لیز بخورد. اگر شما هم پیشنهاد و توصیهای برای این سنین دارید، حتما در اینجا یا اینستاگرام طرحواره از آنها برای ما و مخاطبان بگویید. منتظرتان هستیم.
برگرفته از: lifehack
جدیترین دیدگاهها