راهکارهای افزایش خودباوری و شکستن تمام محدودیتهایی که خودتان ایجاد کردهاید!
آیا از آن دسته افرادی هستید که خودباوری ندارند؟ آیا صدای درونتان همواره برای انجام کارها، گفتن حرفها و نشان دادن تواناییهایتان، شما را وادار به عقبنشینی میکند؟ تعجب میکنید از کسانی که در جمع به راحتی میتوانند از خودشان تعریف کنند؟ بله جای تعجب هم دارد، بهویژه اگر استعدادها و تواناییهای شما بیشتر از آنها باشد، اما به اندازهی آنها موفق نبوده و به خودتان ایمان نداشته باشید. برای گذشتن از موانع ساخته و پرداختهی ذهن خودتان که واقعیت ندارند، تصمیم بگیرد. خودتان را باور کنید و اجازه ندهید افکار منفی شما را از موفقیتها و فرصتهایی که لایق آنها هستید، دور کنند. در نوشته پیش رو، با برخی عادات مثبت برای بالا بردن خودباوری و رسیدن به موفقیت آشنا میشوید.
برای داشتن یک زندگی سرشار از موفقیت باید به خودتان و تواناییهایتان کاملا باور داشته باشید.
فردی را پیدا کنید که بینهایت موفق باشد، اما به خودش ایمان نداشته باشد. چنین چیزی امکان ندارد. استیو جابز، مارتین لوتر کینگِ پسر، ایلان ماسک و مارک کیوبن تنها نمونههای اندکی هستند که از خودباوریشان بهرهی بسیاری بردهاند. با وجود این، نمیخواهیم از سطح موفقیت این افراد صحبت کنیم؛ میخواهیم از تمایل و انگیزهی آنها برای تلاش دوباره پس از هر شکستی صحبت کنیم که در ساختن زندگی رؤیاییشان تجربه کردهاند.
این افراد بهرغم تجربه شکستهای بسیار در طول سالها، فقط بهخاطر خورباوریشان سرِ پا ماندند و به موفقیتهای بزرگ رسیدند. باور آنها، پدیدآورندهی هدفی است که وسعت و بزرگی آن اجازه ناامیدی حتی پس از بارها شکست را نمیدهد.
اگر کارآفرین باشید و صاحب یک کسب و کار، قطعا در نقطهای از مسیر کاریتان، شکست را تجربه خواهید کرد. اگر تاکنون آن را تجربه نکردهاید، روزی تجربهاش خواهید کرد. این حقیقت قرار نیست روحیهی شما را تضعیف کند، این حقیقتِ زندگی همهی ما انسانهاست. اما روزی که شکست را تجربه کنید، به واسطهی خودباوری و ایمان به خودتان، هیچ شکستی قدرت از پا درآوردن کامل شما را نخواهد داشت. خودباوری برگ برندهی بازی زندگی است.
جوانتر که بودم، وقتی چیزی را نمیفهمیدم یا گیج بودم، هیچ وقت نه سؤال میکردم و نه به سؤالی جواب میدادم. هیچگاه با صدای بلند حرف نمیزدم. خجالتی و ساکت بودن بزرگترین ضعفهای من بودند، اما حالا اثری از آن ضعفها نیست و میتوانم در جمع سخنرانی کنم.
در ادامه عاداتی را به شما معرفی خواهم کرد که در افزایش خودباوری و شکستن تمام محدودیتهایی که خودتان ایجاد کردهاید، به شما کمک میکنند.
به خودتان اطمینان داشته باشید.
هیچ وقت توجه معلمان، مربیان فوتبال و هر کسی که میتوانست در مسیر شغلی به من کمک کند، جلب نمیکردم، اما حالا آنقدر اعتماد به نفس پیدا کردهام که برای افرادی از سنین مختلف، سخنرانیهای انگیزشی میکنم. همیشه تلاش میکنم حضار را در سخنرانیهایم مشارکت بدهم و لزوما افرادی را انتخاب نمیکنم که احساس میکنم درونگرا هستند، بلکه دوست دارم همهی حضار، هم گوش دهند و هم صحبت کنند، چون باور دارم هر کسی داستان منحصربهفردی برای گفتن دارد. این سخنرانیها که با مشارکت حضار انجام میشوند، برای من اندکی متفاوت، اما فراموشنشدنی هستند.
گذشته از اینها، هر انسانی استعدادی دارد و باید از وجود آن احساس غرور کند و اجازه دهد همگان استعدادش را بشناسند. در یکی از سخنرانیهایم از حضار پرسیدم: «از استعدادهایتان بگویید؟» ۳۰ ثانیه صبر کردم تا با همه ارتباط چشمی برقرار کنم. هیچ کس جوابی نداد، فقط عدهی کمی را دیدم که پوزخند میزدند یا گوشهی لبهایشان را به نشانهی ندانستن پایین میآورند. انگار هیچ کدام از آنها مطمئن نبودند یا باور نداشتند آیا کاری که خوب بلد هستند، استعداد به حساب میآید یا نه. به اعتقاد من، هر انسانی صاحب استعدادی است، فقط باید باور داشته باشد در کاری که انجام میدهد بهترین است و روش انجام کارش، متمایز از دیگران و منحصر به خود اوست.
به استعدادهایتان افتخار کنید.
در خلال همان سخنرانی، میان حضار قدم زدم و از آنها پرسیدم چه کاری را خوب بلدند. جوابها مختلف بود: تعمیر ماشین، مهندسی صدا، فوتبال، بسکتبال، رقص، خیاطی (این یک نفر از دیگران بزرگتر بود) و داستاننویسی. کارهایی که من نمیتوانم انجام بدهم. به آنها گفتم اگر باور نداشته باشید در کاری که میکنید یا حداقل در برابر فردی که با او رقابت میکنید، بهترین هستید، هرگز در زندگی به اهدافتان نخواهید رسید. باید از خواب بیدار شوید و به خودتان بگویید بهترین هستید.
وقتی در زمین فوتبال یا بسکتبال هستید، باید به خودتان بگویید از همهی بازیکنان تیم مقابل بهترید، اما نکته اینجاست که نباید سعی کنید رونالدو، هِنری، مِسی، دووِین وِید یا لِبرون جیمز بعدی باشید. اگر در صنعت موسیقی هستید، سعی نکنید کانیِ وِست یا بیانسِی بعدی باشید. اگر در صنعت مد هستید، سعی نکنید الکساندر مَککوئین بعدی باشید. سعی کنید بهترین نسخه از خودتان باشید.
از طرد شدن دلسرد نشوید.
اکثر جوانانی که آن روز با آنها صحبت کردم، احتمالا هرگز طرد شدن را تجربه نکرده بودند و باید توسط مربیان یا سخنگویانی مثل من آمادهی رویارویی با چنین تجربیاتی میشدند. من اعتماد به نفس کافی داشتم تا برای پیدا کردن شغلی با نقش درست برای من به تلاشم ادامه دهم. انسانها در زندگی، همواره طرد شدن را تجربه میکنند. واکنش ما نسبت به این تجربهها، شخصیت ما را خواهد ساخت.
پس از سخنرانی از من سؤال شد، افراد جوان چگونه میتوانند کارفرمایان را متقاعد کنند که ریسک استخدام آنها را بپذیرند. به آنها گفتم کارفرمایان هم روزگاری جوان و جویای کار بودهاند، پس با شما احساس همدردی میکنند، اما شما باید به آنها نشان بدهید استخدام شما، ارزش ریسک دارد. اگر نگاهی به مهمترین نکات مصاحبههای شغلی بیندازید، بدون شک این جمله را خواهید دید: «خودتان باشید». همانطور که پیش از این گفتم، تلاش نکنید نسخهی بعدی افراد مشهور و موفق باشید، تلاش کنید بهترین نسخهی خودتان باشید. به خودتان و استعدادتان و به شور و اشتیاقتان به صنعت مورد علاقهتان و اثری که از خودتان در آن به جا خواهید گذاشت، اطمینان داشته باشید. شما باید تمایلتان را به یادگیری و پیشرفت نشان بدهید.
پیروزیهایتان را بشمارید.
ما انسانها عادت داریم روی جنبههای منفی تمرکز و تمام شکستها و خاطرات تلخ گذشته را مرور کنیم. انگار مهارتمان در بهخاطر آوردن شکستها بیشتر از پیروزیها و تمام اتفاقات خوب است.
من یک دفتر قدردانی دارم که در آن، تمام پیروزیهایم را ثبت میکنم. این پیروزیها میتوانند مربوط به امروز، هفتهی پیش، ماه پیش یا حتی سال پیش باشند. زمان آنها واقعا اهمیت ندارد، مهم این است که به ثبت کردن تمام پیروزیهایتان عادت کنید و آنها را از یاد نبرید. این پیروزیهای کوچک و بزرگ به شما حس شادی میدهند و یادآور این هستند که شما در گذشته کارهای فوقالعادهای انجام دادهاید، پس در آینده هم میتوانید به موفقیتهای بزرگتر و بیشتری دست یابید.
مهم نیست موفقیتهای شما بزرگ باشند یا کوچک، فقط آنها را بشمارید!
با خودتان مثل یک قهرمان حرف بزنید.
به قول دوست من، جان گوردون (Jon Gordon) که نویسندهی پرفروشی است: «بیشتر از گوش دادن به خودتان، حرف زدن با خودتان را تمرین کنید». بهجای گوش دادن به صدای درونتان که شما را قربانی میپندارد، فقط برای یک هفته، با خودتان مثل یک قهرمان حرف بزنید. من تضمین میکنم از نتیجهی این کار شگفتزده خواهید شد. شاید خودگویی عجیب به نظر برسد، اما اگر آن را امتحان کنید، خواهید دید ارزشش را دارد.
مثبتاندیشی و افکار نیروبخش به کنار، اما اگر با خودتان مثل یک قهرمان حرف بزنید، در یک لحظه، فرایند فکری شما جان تازهای میگیرد. زمانی که به این کار عادت کنید، دیگر فرصتی به افکار منفی و دلسردکننده نخواهید داد.
با قدرت و اعتقاد این جملات را تکرار کنید: «من در کاری که انجام میدهم، بهترین هستم»، «وقتی با خودم عهد میبندم، هیچ کاری نیست که نتوانم انجام دهم» و «من یک آدم عادی نیستم؛ من یک قهرمانم.»
اگر خودتان را باور نداشته باشید، پس از دیگران انتظار نداشته باشید شما را باور کنند. اگر کارمند هستید، نمیتوانید از رئیستان انتظار داشته باشید شما را باور کند، در حالی که خودتان از خودباوری محروم هستید. اگر کارآفرین هستید، نمیتوانید از یک سرمایهگذار انتظار داشته باشید ایدههای شما را باور کند، وقتی خودتان به تواناییهایتان باور ندارید.
مردان و زنانی که تاکنون توانستهاند جهان را تغییر بدهند، به قدرت شگفتانگیز خودباوری ایمان داشتهاند. البته فراموش نکنید که مثبتاندیشی و موفقیت نیز رابطهی تنگاتنگی با هم دارند.
برگرفته از: theundercoverrecruiter.com
جدیترین دیدگاهها