نشانههای فرسودگی شغلی چیست؟
فرسودگی شغلی چیست؟
حالتی از استرس مزمن که میتواند شرایط زیر را در فرد به وجود آورد:
- خستگی فیزیکی و روانی
- بدبینی و انزوا
- احساس بیخاصیت بودن و ناکامی
در صورت بروز فرسودگی شغلی، شما دیگر قادر نخواهید بود مسئولیتهای شخصی و شغلی خود را به خوبی انجام دهید. فرسودگی شغلی بهطور ناگهانی اتفاق نمیافتد و اینگونه نیست که یک صبح از خواب بیدار شوید و ببینید دچار فرسودگی شغلی شدهاید. این پدیده طبیعتی موذی و خزنده دارد. به مرور در وجود ما رخنه میکند و همین موضوع، شناسایی آن را برای ما دشوار میسازد. با این حال ذهن و بدن ما در مورد فرسودگی شغلی به ما هشدار میدهد و اگر ما بدانیم که باید دنبال چه چیزی بگردیم، میتوانیم قبل از اینکه دیر شود جلویش را بگیریم.
نشانههای فرسودگی شغلی چیست؟
هر یک از سه شرایطی که در بالا اشاره کردیم، به وسیلهی نشانهها و علائمی مشخص میشوند (نشانهها بعضی اوقات با یکدیگر همپوشانی دارند.) این علائم با یکدیگر ارتباطی زنجیروار دارند. به عبارتی تفاوت بین استرس و فرسودگی شغلی، در شدت و درجهی علائم است. این امر موجب میشود که اگر نشانهها را به موقع تشخیص دهید، بتوانید از بروز فرسودگی شغلی جلوگیری کنید (البته اگر برای رفع این علائم اقدامات لازم را هم انجام دهید.)
نشانههای خستگی فیزیکی و روانی
۱. خستگی مفرط
در مراحل ابتدایی شما در بیشتر روزها احساس خستگی و کمبود انرژی میکنید. با پیشرفت این علائم، خستگی فیزیکی و روانی شما تشدید شده و احساس میکنید انرژی شما تخلیه شده است. همچنین امکان دارد نسبت به روزهای پیشرو هم نوعی احساس ترس داشته باشید.
۲. بیخوابی
در مراحل ابتدایی امکان دارد یک یا دو روز در هفته به سختی به خواب بروید یا از خواب بیدار شوید. در مراحل بعدی این بیخوابیهای شبانه، به طور مداوم تکرار میشود. علیرغم اینکه شبها احساس خستگی میکنید، ولی نمیتوانید بخوابید.
۳. فراموشی، حواسپرتی و عدم تمرکز
نشانههای اولیه شامل عدم تمرکز و کمی فراموشکاری است. این مشکل با پیشرفت خود باعث میشود نتوانید به درستی کارهای خود را انجام دهید و کارها بر سر شما انباشته شود.
۴. دردهای جسمانی
این علائم میتواند به شکل درد در قفسهی سینه، تپش قلب، تنگی نفس، دل درد، سرگیجه، غش و یا انواع سردرد باشد. این علائم میتواند به تنهایی یا همزمان بروز کند.
۵. افزایش بیماریها
بهخاطر تخلیهی بدن شما از انرژی، سیستم ایمنیتان ضعیفتر میشود. این امر شما را در مقابل عفونتها، سرماخوردگی، آنفولانزا و سایر مشکلاتی که با سیستم ایمنی بدن در ارتباط است، آسیبپذیرتر میکند.
۶. کاهش اشتها
این نشانه در مراحل ابتدایی با کاهش اشتهای شما همراه است و باعث میشود از برخی از وعدههای غذایی صرفنظر کنید. با پیشرفت علائم، این بیاشتهایی افزایش مییابد و منجر به کاهش چشمگیر وزنتان میشود.
۷. نگرانی
در مراحل اولیه علائم خفیفی از تنش، نگرانی و ناراحتی را حس خواهید کرد. با نزدیکتر شدن شما به مرحلهی فرسودگی شغلی، نگرانی شما شکلی جدیتر به خود میگیرد. در نتیجهی آن راندمان کاری شما کاهش مییابد و میتواند منجر به بروز مشکلاتی در زندگی شخصیتان شود.
۸. افسردگی
در مراحل اولیه احساس ناراحتی خفیف، گهگاهی ناامیدی، احساس گناه و بیارزش بودن میکنید. با بدتر شدن وضعیت احساس افسردگی شدید خواهید کرد. احساس میکنید هیچ راهی ندارید و دنیا بدون شما جای بهتری است (اگر افسردگی شما به این درجه رسید، فورا به متخصص مراجعه کنید.)
۹. خشم
در مراحل اولیه به صورت تنش در برخورد با دیگران و کجخلقی دیده میشود. در ادامه این علائم به شکل عصبانیت شدید و جروبحث جدی در خانه و محل کار بروز میکند (اگر عصبانیت شما به درجهای رسید که باعث بروز رفتارهای خشونتآمیز نسبت به خانواده یا دیگران شد، فورا به متخصص مراجعه کنید.)
نشانههای بدبینی و انزوا
۱. از دست دادن حس لذت و خوشی
در ابتدا فقدان حس خوشحالی به صورت خفیفی دیده میشود. مثلا اشتیاقی به رفتن سر کار ندارید یا دوست دارید زودتر کارتان تمام شود. اگر در جهت بهبود آن اقدامی نکنید، این کاهش لذت تمام جنبههای زندگی شما را در بر میگیرد. دیگر تمایلی به گذراندن وقت با خانواده یا دوستان ندارید. در محیط کار از زیر کار در میروید و به دنبال راههایی خواهید بود که سر کار نروید.
۲. بدبینی
در ابتدا به صورت افکار منفی و نگاه کردن به نیمهی خالی لیوان بروز میکند. در ادامه این حس بر روی نگرشی که نسبت به خودتان دارید، تأثیر میگذارید. باعث ایجاد حس بدبینی نسبت به اعضای خانواده و همکاران شده و حس میکنید روی هیچکس نمیتوانید حساب کنید.
۳. انزوا
در مراحل اولیه به شکل مقاومت شما در برابر رفتارهای اجتماعی دیده میشود. مثلا تمایلی به بیرون رفتن برای غذا خوردن ندارید یا در اتاق خود را میبندید تا کسی داخل نشود. در مراحل بعدی حرف زدن دیگران با شما باعث حس ناراحتی و عصبانیتتان میشود. زود سر کار میآیید و دیرتر میروید تا تعامل خود با دیگران را به حداقل برسانید.
۴. کنارهگیری از دیگران
این حالت به طور کلی به شکل احساس جداافتادگی از دیگران و محیط اطراف بروز میکند. این حس میتواند باعث بروز رفتارهای انزواطلبانهای که در بالا اشاره کردیم، شود. در نتیجهی آن از لحاظ فیزیکی و روانی خود را ملزم به انجام مسئولیتها نمیدانید. اغلب به بهانهی مریضی سر کار نمیروید. پاسخ تماسها و ایمیلها را نمیدهید و مرتبا با تاخیر به سر کار میروید.
نشانههای احساس بیخاصیت بودن و ناکامی
۱. احساس بیعلاقگی و ناامیدی
این مورد شبیه به حالت افسردگی و بدبینی است که در همین مقاله به آن اشاره کردیم. این حالت باعث میشود حس کنید هیچ چیز به درستی پیش نمیرود و هیچ چیزی اهمیت ندارد. با بدتر شدن این وضعیت، انگیزهای برای حرکت و فعالیت نخواهید داشت و با خود میگویید این کار را انجام بدهم که چه؟
۲. افزایش کجخلقی
کجخلقی ریشه در احساس مهم نبودن، بیفایده و بیاستفاده بودن دارد. این حس باعث میشود فکر کنید دیگر همچون قبل، قادر به انجام کارها نیستید. در مراحل اولیه این وضعیت بر روی روابط شخصی و حرفهای شما تأثیر منفی میگذارد و با ادامه میتواند باعث نابودی کامل آن شود.
۳. عدم بهرهوری و کاهش کارایی
با افزایش بیش از حد ساعت کاری، استرس مزمن کارایی شما را کاهش میدهد. در نهایت پروژههای شما نیمهکاره مانده و هر روز به لیست کارهایی که باید انجام دهید، اضافه میشود. با افزایش این حالت شما به وضعیتی دچار میشوید که هرچه تلاش کنید، باز هم از عهدهی کارهای خود بر نمیآیید.
اگر شما این مشکلات را تجربه نمیکنید، خیلی خوب است. هرچند باید این علائم هشداردهنده را به خاطر بسپارید. یادتان باشد فرسودگی شغلی موجودی موذی است که وقتی شما مشغول زندگی هستید، به آرامی بر جسم و جان شما رخنه میکند.
اگر شما این علائم را تجربه میکنید، این به منزلهی هشداری برای شما خواهد بود که در مسیر خطرناکی قرار گرفتهاید. زمانی را مشخص کنید تا ببینید واقعا چه مقداری از استرس در زندگی شما وجود دارد و راههایی را بیابید تا قبل از اینکه دیر شود، از آن بکاهید. فرسودگی شغلی مانند آنفولانزا نیست. خودبهخود از بین نمیرود. هر چقدر هم ایجاد تغییرات برایتان سخت باشد، ولی باز هم هوشمندانهترین انتخاب برای باقی ماندن در مسیر موفقیت است.
برگرفته از: psychologytoday.com
جدیترین دیدگاهها