چگونه با افراد خودشیفته کنار آمده و در برابر سوءاستفادههای آنان از خود محفاظت کنیم
من معتقدم که درک چگونه کنار آمدن با افراد خودشیفته یکی از سخت ترین کارها در زندگی و مستلزم مهارتهای خاصی است که به صورت تجربی کسب می شوند.
حال زمان آن رسیده که مبحث رویارویی با این افراد ناسالم را مورد بررسی قرار دهیم. میدانم که علاقهمند به چنین شخصیت هایی نیستید، اما به جهت محافظت از خودتان باید یاد بگیرید که چگونه با یک فرد خودشیفته کنار بیایید که این به هیچ عنوان کار ساده ای نیست، بهتر است بگویم این کار برایتان درست به دشوای خوردن سوپ با چنگال خواهد بود، اما در نظر داشته باشید با وجود تمام چیزهایی که از چنگتان میرود، گاها میتوانید تکهها و قطعات کوچک ولی ارزشمند آگاهی و بصیرت را بدست آورید.
طبیعت حقیقی یک فرد خودشیفته
پیش از ادامهی مطلب ابتدا معنای کلمه ی خودشیفته را برای افرادی که با این مضمون آشنا نیستند باز خواهم کرد. شاید باور این موضوع سخت باشد که بسیاری از افراد تا زمانی که دچار آسیب نشوند، نمیدانند که با افرادی از این تیپ شخصیتی در ارتباطند. و احتمال اینکه قربانیان از بین این افراد بی تجربه و ناآگاه باشند بسیار زیاد است.
به عقیدهی من، فرد خودشیفته فردی پوچ و میان تهی است که شخصیت اصلی خود را مدتهاست از دست داده است (این اتفاق گاها در دوران کودکی و در سایر موارد زمانی که فرد وارد بزرگسالی میشود رخ میدهد). با توجه به اینکه این افراد فاقد شخصیت مستقل هستند، ناچارا خصوصیات اخلاقی دیگران را به سرقت میبرند. در این فرآیند افراد خودشیفته به سوء استفاده و کنترل کردن متوسل میشوند و با گرفتن انرژی و اهداف از افراد به آنان آسیب رسانده و حتی موجب نابودیشان میشوند. آنها احساس میکنند که هیچ گاه مقصر نیستند و هیچ چیز را مهمتر از کانون توجه بودن نمیدانند. (هر چند همانطور که اشاره کردم این توجه حول یک جسم پوچ متمرکز میشود)
حال که با تعریف کلی خودشیفتگی آشنایی پیدا کردید زمان آن رسیده که دریابید چگونه باید با این افراد کنار بیایید. ما باید یاد بگیریم که از حد و مرزهای سالم در مواجهه با افراد خودشیفته بهره ببریم و در بعضی موارد هم به طور کامل از آنها فاصله بگیریم. به این چند نکته دقت کنید:
هوشیاری
در واقع اولین نکتهای که باید به خاطر داشته باشید هوشیاریست. وقتی با یک فرد خودشیفته در رابطه هستید و یا او یکی از اعضای خانوادهی شماست، باید همیشه به حرف ها و اعمال وی توجه داشته باشید. بهتر است اینگونه بگویم، نباید تسلیم شوید. فرد خودشیفته میخواهد شما ناآگاه باشید، چون این یکی از روشهای این افراد در جهت حفظ کنترل است. اگر شما در مورد وقایع اطرافتان بی اطلاع باشید آنها پیروز میدان شده و می توانند هر کار که میخواهند انجام دهند. در صورت چنین جهالتی فرد خوشیفته میتواند زندگی شما را غارت و ویران سازد. شما حتما باید توجه لازم را داشته باشید تا بتوانید حرف ها و اعمال منفی این افراد ناسالم را متوقف کنید. و باید هوشیار و قدرتمند باشید تا کنترل همه چیز در دستان شما باقی بماند. این مسئله همچنین باعث توقف بسیاری از اعمال از پیش برنامهریزی شده ی فرد خودشیفته میگردد.
احساسات
احساساتتان را کنترل کنید. تحت هیچ شرایطی نباید اجازه دهید احساساتتان از کنترل خارج شوند. افراد خودشیفته به چند دلیل از دیدن عصبانیت، ناراحتی یا شادی بیش از حد شما خوشحال میشوند. یکی از دلایلی که فرد خودشیفته میخواهد شما را احساساتی کند این است که شما را دیوانه جلوه داده و به خاطر برخوردهای غیر منطقی مقصر بداند. ممکن است آنها حرف هایی بزنند یا کارهایی بکنند که قصدشان تنها دریافت یک واکنش هیجانی و غیرمعمول از سمت شما باشد. به یاد داشته باشید که هرگز نباید آن ها را به هدفشان برسانید.
همچنین، افراد خودشیفته ممکن است جهت جلب توجه شما را احساساتی کنند و هر نوع توجهی برایشان قابل قبول است حتی عصبانیت شما. پس در هنگام بحث با این افراد مانند یک ربات باشید. حقایق را در نظر داشته و کاملا آگاه باشید که چه تصمیماتی میگیرید. به توهینها و حرفهای که تنها در جهت برانگیختن احساسات شما هستند توجه نکنید. اگر تسلیم نشوید و موضوع اصلی بحث را رها نکنید شما پیروز میدان خواهید بود و آن افراد خواهند دید که کنترل شرایط از دست آنها خارج است.
ارزش شخصی
همیشه با قدرت ارزش شخصی خود را حفظ کنید. یکی از اهداف افراد خودشیفته کم کردن عزت نفس شماست. به این دلیل که خودشان، بر خلاف آنچه تظاهر میکنند، فاقد عزت نفس هستند. در واقع تخریب عزت نفس شما به آنها کمک میکند حس بهتری نسبت به خود داشته باشند. و اگر موفق به این کار نشوند این موضوع در ذهنشان تبدیل به یک فاجعه میشود و زندگیشان مملو از اضطراب و هراس میگردد. این دقیقا همان اتفاقی است که باید بیفتد: خارج شدن فرد خودشیفته از مرکز توجه. این تنها امید برای چنین فردی است که خود را پیدا کند و بهبود یابد. شما باید ارزش شخصی خود را حفظ و فرد خودشیفته را وادار به گریز کنید و یا باعث آن شوید که نگاهی صادقانه به خود اندازند. تنها در این صورت میتوانید فورا سوء استفاده آنها را متوقف سازید.
فرد را غرق در تعریف و تمجید کنید
این شاید بهترین ایدهی موجود نباشد اما به طور موقت کارساز است. اگر انتخاب دیگری جز بودن در کنار یک فرد خودشیفته ندارید، باید در نوع مکالماتتان تجدید نظر کنید. مثلا به جای مطرح کردن درخواست از جانب خودتان و انتظار دریافت احترام از سوی آن شخص، به فرد خودشیفته یادآور شوید که با انجام آن کار از چه مزایایی بهرهمند خواهد شد. این راهی منحصر به فرد برای کنار آمدن با این افراد است. برای مثال، اگر میخواهید به مهمانی یکی از دوستانتان بروید به روشی متفاوت نسبت به قبل درخواستتان را بیان کنید. مثلا بگویید: “همه از تو خوششان میاید و قطعا از حضورت در مهمانی لذت خواهند برد”. این تغییر هم شما و هم فرد خودشیفته را خشنود خواهد ساخت.
البته باید آگاه باشید که این حقه موقتی بوده و بهترین راه حل در بلند مدت نیست.
حذف کردن
اگر تمام این راهها با شکست روبرو شدند، باید فرد خودشیفته را از زندگی خود حذف کنید. اگر آنها عضوی از خانواده تان باشند این کار به طور کامل ممکن نخواهد بود. اگر از فرد خودشیفته بچهدار هستید نیز این کار برایتان غیر ممکن به نظر خواهد رسید. هرچند میتوانید مرزهای قاطعانهای بین خودتان و این افراد ناسالم در نظر بگیرید و با این کار زندگیتان را به مسیر سالمتری سوق دهید.
اگر فرد خودشیفته دوست پسرتان است و یا اگر بچه ای از او ندارید، احتمالا زمان مناسبی است برای اینکه او را کاملا از زندگیتان خارج کنید. به یاد داشته باشید، که سلامت جسمی و روحی شما بسیار مهمتر از حفظ یک رابطهی ناسالم است. پس سعی کنید انتخاب هوشمندانهای در این زمینه داشته باشید.
من هم در این موقعیت بودهام و همین کار را کردم. نزدیک به بیست سال با یک فرد خودشیفته زندگی کردم و همانطور که قابل پیش بینی است در اکثر آن سالها مورد سوء استفاده قرار گرفتم و تحقیر و کنترل شدم، ولی در پایان یاد گرفتم چگونه با چنین افرادی کنار بیایم. من همانطور که بارها گفتهام، از عدم آگاهی خود در آن زمان بسیار شرمسارم. همیشه فکر میکردم مشکل از سمت من است و همچنین فکر میکردم اگر تلاش کنم فرد بهتری باشم او را راضی خواهم ساخت، که البته سخت در اشتباه بودم.
شما هرگز نمیتوانید یک فرد خودشیفته را راضی سازید چون مشکل اصلی به هیچ وجه شما نیستید. پس وقت آن رسیده که بیدار شوید. شما نمیتوانید کل زندگیتان صرف درست کردن فردی که هیچ ایرادی در اعمال خود نمیبیند کنید.
مهم ترین چیز مراقبت از خودتان است. زیرا همانطور که بار ها گفتهام “اگر حس خوبی نسبت به خودتان نداشته باشید، برای همهی آنهایی که به شما نیاز دارند نیز بی مصرف خواهید بود” به این جمله خوب فکر کنید.
اگر یک فرد خودشیفته از شما برای پر کردن خلاءهایش استفاده میکند، خودتان را از او پس بگیرید، قاطع باشید و نگذارید این اتفاق دوباره بیافتد. هر روزی که برای “خودتان” به پا خیزید روزی است که قویترتان خواهد کرد. فقط کافی است امتحان کنید و شاهد نتیجه اش باشید!
برگرفته از: learning-mind
جدیترین دیدگاهها