چرا نباید با تغییرات زندگی مقابله کنیم؟
بنابر نظر برخی بزرگان و مشاهیر، یکی از مهارتهای سودمند در زندگی، کنار آمدن با تغییر است. چیزها و آدمهای پیرامون ما تغییر میکنند. بهتر است بهآرامی این تغییرات را بپذیریم و با تغییر نجنگیم. در این مطلب مفصل به شما توضیح خواهیم داد که چرا نباید با این تغییرات مقابله کنید و چطور این کار را انجام دهید.
چرا نباید با تغییر بجنگیم؟
ذهن ما ممکن است درگیر چیزهای ریز و درشتی شود: مسائلی مانند افزایش سن، دوستان، بیماری ها، بزرگشدن بچهها، عقبافتادن تیم موردعلاقهمان و موارد مشابه دیگر. شاید ما هیچیک از این تغییرها را دوست نداشته باشیم، اما مقاومت دربرابر آنها فقط باعث میشود احساس بدتری پیدا کنیم و حتی گاهی دست به رفتارهای ناخوشایند بزنیم.
برخی از این مسائل شخصی را در نظر بگیرید: نشانههای پیری در بدن، تغییرات محل زندگی یا تغییر در رابطهای مهم. اگر از درون با این تغییرات بجنگید، چه احساسی خواهید داشت؟ احتمالا احساس ناراحتی روحی و گرفتگی میکنید. حال اگر حقیقت این تغییرات را ـ چه خوشایند باشند و چه ناخوشایند ـ بپذیرید، احتمالا حالتان خیلی بهتر میشود.
چطور از جنگیدن با تغییر دوری کنیم؟
فراموش نکنید که میتوانید بروز تغییر را بپذیرید درحالیکه همزمان برای ایجاد تغییرات بهتر تلاش میکنید! پذیرش این حقیقت که تجربههای شخصی درونی و اوضاع پیرامونی ما تغییر میکنند بهمعنی این نیست که ما نباید برای دستیابی به اهداف بهتر تلاش کنیم.
موردی را در نظر بگیرید که در حال تغییر است (یا تغییر کرده است) و شما با آن کلنجار میروید اما نمیتوانید جلوی تغییر را بگیرید. برخی چیزها در چرخهای طبیعی از بین میروند. نظامهای سازمانیافته دچار بینظمی میشوند. مثلا گربه نازمان بزرگ میشود. ایده های خلاقانه چند سال پیشمان ، امروز کلیشهای و عقبمانده بهنظر میرسند. فکرش را که میکنیم، میبینیم از برخی از دوستان قدیمیمان فاصله گرفتهایم.
این جملات را با خود تکرار کنید:
- همهچیز تغییر میکند؛
- همهچیز در حال تغییر است و من نمیتوانم جلوی آن را بگیرم؛
- من حقیقتِ تغییر را میپذیرم؛
- بااینحال همپای تغییرات برای ایجاد تغییرات مثبت تلاش میکنم.
همینطور بهتر است روی برخی موضوعات بهطور ویژه تمرکز کنید. نامی به مسئلهٔ موردنظر بدهید، مثلا X. با خود تکرار کنید:
- X در حال تغییر است؛
- ای کاش اینطور نبود ولی حقیقت همین است؛
- عوامل مختلفی باعث تغییر X میشوند؛
- تاکنون نتوانستهام مانع تغییر شوم؛
- هنوز هم میتوانم کارهایی را که بهنظرم برای X مفیدند، انجام دهم؛
- درعینحال میتوانم برای خیر خودم و دیگران تلاش کنم.
در حال تکرار این جملات، بدن را شل کنید، آرام و ریلکس باشید. سعی کنید دامنه دیدتان را گسترده کنید و بینید آدمهای بیشماری با تغییراتی مشابه کلنجار میروند. به این فکر کنید که با رهاکردن موضوع چه هدیه خوبی به خودتان میدهید؛ بگذارید تغییر رخ دهد.
همچنین این را در نظر بگیرید که آنچه در آغاز تغییری ناخوشایند میپنداشتید، ممکن است از برخی جنبهها تغییری مثبت باشد! این بهمعنی چشمپوشی از موارد ناخوشایند نیست، بلکه بهمعنی جستوجوی فرصتهای جدید است.
در درونیترین حالت، ببینید آیا متوجه گذر لحظهها هستید و بهراحتی با آن کنار میآیید. حقیقتی شگفتانگیز همیشه پیش رویمان است: پایان هر لحظه با آغاز لحظهای نو همراه است!
نفس بکشید و در هر نفس بگذارید احساسات و افکارتان در هنگام دم و بازدم در جریان باشند. در هر نفس، پایانهای بسیاری رقم میخورند! فکرکردن به چیزهایی که در تجربهای آنی تمام میشوند، ممکن است کمی ترسناک باشد. اما اینها همه میتوانند با آغازهای پیدرپی و بازیابیهای بیشمار همراه باشند. درک این موضوع کمک میکند که با خیال راحت بپذیریم که رهاکردن و نجنگیدن اشکالی ندارد. شاید متناقض بهنظر برسد، اما اگر بگذارید تجربیاتتان پیوسته تغییر کنند، به آرامشی پایدار میرسید.
شما در زندگیتان با تغییرات دشوار روبهرو شدهاید؟ با آنها سر جنگ دارید یا سعی میکنید با تغییر کنار بیایید؟ شما چطور با تغییرات ریز و درشت زندگی کنار میآیید؟ آیا تجربهای از کنار آمدن با تغییر و همزمان تلاش برای بهترکردن اوضاع دارید؟
برگرفته از: psychologytoday
جدیترین دیدگاهها