برنامهریزی روبهعقب؛ یک استراتژی برای تعیین اهداف
- بیشتر افراد از ناآگاهیهای خود هیچ اطلاعی ندارند؛ به عبارتی، اهدافشان برای آنان مبهم است و اهداف قابل دستیابی ندارند؛
- برخی از افراد در جزئیات زندگی روزمره خودشان غرق میشوند و زمانی را برای فکرکردن درمورد برنامههای آینده صرف نمیکنند؛
- عدهای نیز گمان میکنند که بدون داشتن حمایت کسی یا چیزی، اعتماد به نفس لازم را ندارند تا برای رسیدن به آرزوهای خود تلاش کنند.
برنامهریزی و پیشروی بر اساس زمانبندی مشخص در محیط کار، ضروری است؛ به همین دلیل دانشآموزان و بزرگسالان نیز همواره بهدنبال رسیدن به پاسخ سؤالاتی هستند مانند: «چگونه میتوانم برای رسیدن به اهداف شخصی و آرزوهایم، بهتر تلاش کنم؟»
حال، آیا این اهداف شخصی یا آرزوها میتوانند هدفهای تحصیلی یا کاری باشند؟ پاسخ مناسب به این سؤال، استفاده از استراتژی برنامهریزی روبهعقب یا شروع از آخر و از ذهن است. در ادامه هریک از گامهای موردنیاز را برای استفاده از برنامهریزی روبهعقب، بهمنظور تعیین اهداف قابل دستیابی شخصی تشریح میکنیم.
گامهای ضروری برای برنامهریزی روبهعقب
۱. اهداف قابل دستیابی خود را تعریف کنید.
از خودتان بپرسید که به چه چیزی میخواهید برسید. هدف خود را تا جایی که ممکن است واضح و مشخص تعریف کنید؛ سپس از خودتان سؤال کنید که چرا هدفتان برایتان مهم است. آیا این هدف واقعگرایانه است؟
۲. مراحل ضروری را برای رسیدن به اهداف قابل دستیابی خود مشخص کنید.
ابتدا کلیه مراحل و منابع ضروری را برای تحقق اهداف قابل دستیابی خود، در یک لیست بنویسید؛ سپس برای تکمیل هر مرحله از لیست مذکور، زمان و منابعی مانند پول یا اشخاص موردنیاز خود را برآورد کنید. در ادامه مراحل موردنظر را در دستههای مشابه قرار دهید و برایشان ترتیبی اجرایی مشخص کنید.
برای مثال، شاید نوشتن هر مرحله روی کاغذهای رنگی و چسباندن آنها روی دیوار، کار جالبی باشد؛ سپس میتوانید مراحل را در دستهبندیهای مشخصی قرار دهید؛ در نهایت، باید به طرحی کلی برای شروع هریک از مراحل، بر اساس ترتیب معین آنها فکر کنید.
۳. یک برنامه زمانی و مبتنی بر ضربالاجل تنظیم کنید
در مرحله سوم ضروری است تا برنامه خود را روی کاغذ یا تقویمی بنویسید و برای هریک از اهداف قابل دستیابی بزرگتر خود و همچنین مراحل کوچکتری که برای رسیدن به آنها موردنیاز هستند، ضربالاجلی را در نظر بگیرید.
برای تهیه چنین تقویمی، بهراحتی میتوانید از استراتژی روبهعقب استفاده کنید؛ فقط کافی است تا در ذهن خود به گام آخر فکر کنید؛ پس برای این منظور بهتر است چنین عمل کنید:
- تاریخی را مشخص کنید که در آن تاریخ باید هدف شما به اتمام برسد؛
- آخرین گام خود را تعیین کنید؛ گامی که قبل از رسیدن به مهلت پایانی باید آن را انجام دهید؛
- یک مرحله قبل از رسیدن به آخرین گام را مشخص کنید؛ سپس گام پیش از آن را تعیین کنید و به همین ترتیب بهصورت معکوس ادامه دهید تا زمانی که همه قدمهای ضروری را برای رسیدن به هدفتان، بر اساس ترتیبی معکوس در نظر گرفته باشید؛ البته به خاطر بسپارید که ممکن است مجبور شوید که هریک از این مراحل را کمی تغییر دهید تا برنامهریزی خود را نهایی کنید.
۴. از دیگران کمک بخواهید.
از اطرافیان یا سایر افراد آگاه بخواهید تا درمورد برنامهریزی شما نظر بدهند و انتقادات و پیشنهادات آنها را جویا شوید؛ به این ترتیب مطمئن میشوید که چیز مهمی را از برنامه خود جا نینداختهاید؛ همچنین باید بررسی کنید که منابع لازم برای رسیدن به اهداف قابل دستیابی مورد نظرتان، در دسترستان هستند یا خیر.
به یاد داشته باشید که برنامهریزی روبهعقب میتواند اعتمادبهنفس شما را بهاندازه برنامهریزی روبهجلو برای رسیدن به اهدافتان بالا ببرد. در ادامه ۲ مثال کاربردی را ارائه میدهیم تا دانشجویان و افراد شاغل بتوانند برای استراتژی برنامهریزی روبهعقب از آنها استفاده کنند.
برنامهریزی روبهعقب برای دانشجویان دانشگاهی
نقطه پایان یا هدف نهایی برای دانشجویان این نیست که در دانشگاهی پذیرفته شوند؛ بلکه مشخصکردن یک مسیر شغلی است که به بهترین وجه، با تواناییها و علایق منحصربهفرد آنان مطابق باشد.
پس از تعیین مسیرهای شغلی احتمالی، دانشجویان باید دروس یا رشته دانشگاهی مناسب خود را مشخص کنند تا بهترین مسیر را در جهت رسیدن به هدفشان برگزینند.
در حقیقت، این رشته دانشگاهی میتواند بهعنوان معیار مهمی برای ارزیابی دانشگاههای بالقوه موجود تلقی شود تا دانشجویان بتوانند دانشگاهی را انتخاب کنند که با اهداف قابل دستیابی و انتظاراتشان هماهنگ است؛ به علاوه، دانشجویان با داشتن این اطلاعات درباره رشته دانشگاهی موردنظرشان میتوانند طی دوران تحصیل، دورههای آموزشیای را انتخاب کنند که با مسیر شغلی آینده آنها متناسب باشند.
برای مثال، مهندسان کامپیوتر آینده، میتوانند دوره طراحی کامپیوتر را بگذرانند یا دانشجویان علاقهمند به معلمی، میتوانند در دورههای پرورش کودکان شرکت کنند؛ همچنین دانشجویان میتوانند تجربه کار در محیطهای رسمی کاری را با شرکت در کارهای پارهوقت تابستانی یا دورههای کارآموزی مربوط به حوزه شغلی آینده خودشان به دست آورند.
بهطور کلی، دانشجویانی که مسیر شغلی موردعلاقه خود را تعیین میکنند یا تعداد محدودی را مدنظر قرار میدهند، در دوران دانشجویی خود آگاهانهتر تصمیم میگیرند؛ همچنین این افراد میتوانند زمینههای شغلی محبوب خود را با تمرکز بیشتر کشف کنند.
برنامهریزی روبهعقب برای بزرگسالان علاقهمند به تغییر شغل
این روش میتواند به بزرگسالان کمک کند تا هدف شغلی یا حرفهای خود را بشناسند؛ همچنین افراد شاغل با استفاده از این برنامهریزی، میتوانند اقدامات لازم و هریک از مراحل روبهعقب را برای تحقق هدفشان مشخص کنند؛ برای مثال، قبل از استخدام در شغل موردنظرتان میتوانید مراحل معکوس زیر را بهعنوان برنامهریزی روبهعقب در پیش بگیرید تا به شغل رویایی خود برسید.
۷. گذراندن دوره کارآموزی در زمینه شغلی موردنظر؛
۶. گذراندن دورههای آموزشی ضروری در یک مؤسسه معتبر؛
۵. بهدستآوردن اطلاعات و دانش لازم برای ورود به رشته تحصیلیای که با شغل موردنظر همخوانی دارد؛
۴. شرکت در آزمونهای موردنیاز برای ورود به دانشگاه؛
۳. بررسی دانشگاههایی که برنامههای آکادمیکی دارند که با شغل آینده همسو هستند؛
۲. کارکردن زیر نظر افراد باتجربهتر برای کسب تجربه در زمینه شغل مربوطه؛
۱. انجام مصاحبه با افراد شاغل در شغل یا حرفه مدنظر.
همچنین به خاطر داشته باشید که برخی از افراد نیز از راهنمایی مشاوران حرفهای کمک میگیرند تا برنامههای ضروری خود را تنظیم کنند؛ به این ترتیب هنگام مواجهه با موانع احتمالی نیز انگیزه خود را از دست نخواهند داد.
در حالت کلی، تحقیقات نشان میدهند که تصمیمات شغلی عالی و برنامهریزیهای دقیق، با همان قدم اول سریعتر به نتیجه میرسند؛ قدم اول، ارزیابی جامع شغلی است که نقاط قوت، علائق و مشاغلی را برای پیشنهاد در بر میگیرد که بهترین گزینهها برای هریک از افراد هستند.
چگونه با برنامهریزی روبهعقب، اهداف قابل دستیابی برای خود در نظر بگیریم؟
تعیین هدف میتواند اقدامی باشد وقتگیر، مشغولکننده ذهن، نیازمند ابتکار و در عین حال خستهکننده. در واقع، بسیاری از کارآفرینان نیز به دلیل مشغله کاری زیاد، گاهی این هدفگذاری را به تعویق میاندازند. دلیل چنین موردی این است که تعیین اهداف قابل دستیابی، به تفکر، برنامهریزی و دوراندیشی بسیاری نیاز دارد.
در نهایت، همه این مراحل مستلزم این هستند که فرد جایی که میخواهد باشد را مشخص کند و در عین حال اقداماتی را برای رسیدن به هدفش در نظر بگیرد که متمایز، قابلاندازهگیری و عملگرا هستند؛ به همین دلیل تعجبی ندارد که بسیاری از افراد، هدفگذاری خودشان را به تعویق میاندازند.
در حالی که برای تعیین هدف، نیاز نیست شرایطی را همچون تحقق یکباره هدف اصلی یا کنارگذاشتن آن، مد نظر بگیرید یا آن را ماراتونی ۸ ساعته تصور کنید چراکه هیچوقت آمادگی لازم را نخواهید داشت تا چنین چیزی را تحقق ببخشید.
با این حال، بسیاری از افراد با تعیین یک سری اهداف خاص، قابلاندازهگیری، قابلدستیابی و مبتنی بر زمان، موافق این هستند که از استراتژی اهداف SMART استفاده کنند؛ اما باز هم مواقعی برایتان پیش میآید که احتمال دارد بخواهید کار سادهتری را شروع کنید. در واقع، انجام چند کار سادهتر، به شما کمک میکند تا از تنبلی دوری کنید و در مسیر پیشرفت بهسمت هدفتان، هرچند کوچک، گامهایی را بردارید.
بنابراین برای تنظیم اهداف قابل دستیابی، میتوانید فرایند ساده برنامهریزی روبهعقب را شروع کنید، به این شکل که روی تصویری بزرگ از هدف پایانی خود کار کنید و به لیستی از وظایف ساده هفتگی یا حتی روزانه برسید که شما را به هدف نهایی موردنظرتان نزدیکتر میکنند.
در ادامه نحوه تنظیم اهداف قابل دستیابی را با استفاده از استراتژی برنامهریزی روبهعقب شرح میدهیم.
۱. از هدف بزرگ و دوردست خودتان شروع کنید.
ممکن است که هریک از ما یک سری اهداف مهم و بلندمدت در ذهنمان داشته باشیم که بهاحتمال زیاد غیرواقعبینانه یا غیرممکن به نظرمان میرسند؛ چنین اهدافی معمولا در ابتدا به دیدمان ایدههای ضعیفی هستند که گاهی در ذهن خود برای رسیدن به آنها رویاپردازی میکنیم.
برای مثال، میتوان به اهدافی مانند راهاندازی کسبوکار شخصی، خریدن خانه، کاهش وزن یا نوشتن یک کتاب اشاره کرد. در این مورد ممکن است هدفی که انتخاب کردهاید، بلندمدت باشد؛ به این معنی که هدفتان میتواند طی ۲ یا چند سال آینده تحقق پیدا کند؛ با این حال، این روش برای اهداف کوتاهمدت نیز مفید است؛ مشروط بر اینکه بتوانید روند کار را سرعت ببخشید و در مسیر رسیدن به هدفتان و در دوره کوتاهتری نسبت به زمان تعیینشده، یک سری اقدامات هدفمند را انجام دهید.
برای شروع، یک هدف انتخاب کنید که در سطح بالاتری نسبت سایر اهدافتان قرار دارد و در ادامه، آن را به کانون توجه خود تبدیل کنید. حال برای آگاهی از چگونگی عملکرد این روش، از هدفی مانند شروع کسبوکاری شخصی، بهعنوان یک نمونه استفاده خواهیم کرد.
۲. هدف بزرگ خود را به اهداف کوچکتر و آسانتری بشکنید.
اکنون که تصوری درست از اهداف قابل دستیابی موردنظر خود دارید، درمورد آنچه که باید درست قبل از رسیدن به هدف خود انجام دهید، فکر کنید. برای این منظور بهتر است که ۳ تا ۵ هدف کوچکتر را برای خودتان در نظر بگیرید که به هدف نهایی منتهی میشوند.
برای مثال، در ادامه برای راهاندازی کسبوکار شخصی، کارهایی را ذکر میکنیم که در مسیر رسیدن به هدف باید انجام بدهیم:
- نوشتن یک طرح تجاری یا بیزنس پلن (Business plan)؛
- تعیینکردن مشخصات محصولات و خدماتی که قرار است ارائه دهیم؛
- تأمین هزینههای راهاندازی کسبوکار؛
- انتخاب مکانی برای راهاندازی کسبوکار یا خرید یک دفترخانه؛
- تهیه و شروع یک برنامه برای بازاریابی.
برای دستیابی به هدف اصلی، تحقق هریک از این ۵ هدف کوچکتر ضروری هستند. طی تلاش برای تحقق این اهداف، باید هریک از آنها را در هر مرحله بهعنوان هدف اصلی در نظر بگیریم؛ حتی اگر این اهداف، بخشی از تصویر بزرگتر باشند.
۳. اهداف کوچکتر را به اهداف مشخصتری تقسیم کنید.
مرحله بعدی این فرایند، شکستن اهداف کوچکتر به اهدافی مشخصتر و سادهتر است؛ بهعنوان مثال، میتوانیم هدف «نوشتن یک برنامه تجاری» را به اقدامات هدفمند و اهداف کوچکتر زیر تقسیم کنیم:
- نوع برنامه تجاری موردنیاز خود را تعیین کنید؛
- درباره بازار هدف خود تحقیق کنید؛
- ویژگیهای منحصربهفرد و متمایز کسبوکار خود را نسبت به سایر رقبا مشخص کنید؛
- اطلاعات مالی ضروری را برای برنامه تجاری خود جمعآوری کنید.
در ادامه، مشابه روش فوق، میتوانید هریک از اهداف مشخصشده را در گام دوم، به اهداف کوچکتر و دردسترستری بشکنید.
۴. یک فهرست اصلی از کارهای منفرد ایجاد کنید.
گام آخر از فرایند تعیین اهداف قابل دستیابی در استراتژی برنامهریزی روبهعقب، تهیه لیستی از یک سری اقدامات منفرد است که باید انجامشان دهید تا به اهداف کوچکتری که در مرحله سوم مشخص کردهاید، برسید؛ در نهایت این اقدامات به تحقق هدف نهایی منجر میشوند.
نکته مهم در مرحله آخر این است که کارهای لازم برای تحقق اهداف کوچکتر را تا حد امکان ساده، مشخص و واضح در نظر بگیرید. در نهایت، باید لیستی از کارهای ساده داشته باشید که بتوانید هریک از آنها را بهراحتی و در بازه زمانی کوتاهی انجام دهید.
بهعبارت دیگر، تعیین اقداماتی ساده و منفرد در این گام بسیار مهم است و در افراد انگیزه ایجاد میکند؛ البته این مرحله ممکن است مشابه مراحل قبل به نظر برسد؛ اما با تهیه یک لیست از چند کار ساده، میتوانید آگاهی کاملی از کارهای ضروری برای تحقق اهداف کوچکتر خود به دست آورید؛ همچنین برای دستیابی به هدف اصلی خود، ترتیبی از یک سری از اقدامات به دست میآورید که آنها را باید مرحلهبهمرحله انجام دهید.
پس از اتمام این مراحل، میتوانید برای رسیدن به هدف در هر مرحله، از استراتژی SMART استفاده کنید و کارهای موردنیاز را در این مسیر یکبهیک انجام دهید. طی این فرایند نیز بهتر است به خاطر داشته باشید که انجامدادن کارهای کوچک، بهتر از این است که هیچ کاری نکنید؛ در این صورت، بدون آنکه متوجه باشید، در مسیر رسیدن به هدفتان حرکت خواهید کرد.
منبع: thebalancesmb.com
جدیترین دیدگاهها