۴ نوع بیماری روحی که از دوران کوکی قابل پیش بینی هستند
آیا می توان انواع خاصی از بیماری ها و مشکلات روحی بزرگسالان را از رفتار آنان در دوران کودکی تشخیص داد؟
آیا نشانههایی وجود دارد که بتواند نشان دهد یک کودک زمانی که وارد بزرگسالی میشود در معرض چه اختلالات روانی قرار دارد؟ پاسخ محققان به این دو پرسش مثبت است. در ادامه با این بیماری ها بیشتر آشنا خواهیم شد:
۱.افسردگی
افسردگی بزرگسالان را میتوان به رفتار عصبی و به اصطلاح روانشناسی روانرنجور (نوروتیک)، بیثباتی احساسی و به طور کلی شرایط نامساعد دوران کودکی ربط داد. تحقیقی در انگلستان نشان می دهد که از بین نهصد و شصت و پنج کودک با شرایط فوق بیست و نه درصد آنها تا سن ۲۱ سالگی به خودکشی فکر کرده و هشت درصد آنها این کار را انجام دادهاند.
همچنین به نظر میرسد ترتیب به دنیا آمدن کودکان در خانواده نیز می تواند روی شرایط روحی آنان اثرگذار باشد. محققان در نروژ کشف کردهاند که آمار افسردگی و خودکشی در بین کودکانی که فرزند اول نبودهاند بسیار بالاتر است و بر این باورند که حتی ترتیب به دنیا آمدن نیز میتواند روی شکلگیری شخصیت انسانها تاثیر داشته باشد.
عامل تاثیرگذار دیگر در افسردگی آیندهی یک کودک “منبع کنترل” نام دارد. این یک ویژگی شخصیتی است که شخص باور دارد اوست که با “عملکرد خود” شرایط را ایجاد و کنترل میکند و نیروهای خارجی تاثیر بسیار ناچیزی در این امر دارند. در واقع این افراد همه چیز را نتیجهی رفتارها ونگرشهای خودشان میدانند و معتقدند دیگران، شانس یا سرنوشت نمیتوانند کنترلی روی اوضاع داشته باشند. حال ثابت شده است کودکانی که سطح بالایی از این ویژگی را دارا هستند در آینده کمتر در معرض چاقی، بیپولی و افسردگی قرار میگیرند.
۲.اختلال اضطراب و هراس
اضطراب و هراس از دیگر مشکلات روحی هستند که از دوران کودکی قابل پیش بینی میباشند. به تازگی ثابت شده است کودکانی که از اختلال اضطراب جدایی (اس ای دی) رنج میبرند در بزرگسالی نیز از ریسک بالاتری در ابتلا به اینگونه مشکلات بهرهمندند.
اس ای دی به وضعیت عصبی یک کودک که وقتی از مراقب اصلیش (والدین یا پرستار) دور باشد به آن دچار میگردد اطلاق می شود. کودکانی که دچار این اختلالاند دائما نگران تنها ماندن و همچنین به خطر افتادن سلامت مراقبشان هستند. در یک تحقیق امکان تبدیل این اختلال به اختلالی شدیدتر در بزرگسالی ۷۸.۶% بوده است.
تحقیق دیگری نمایانگر این موضوع بوده است که کودکانی که نشانه هایی از محکومیت بیمارگونه داشتهاند (دائما خود را مقصر میدانستهاند) در دوران بزرگسالی مستعد ابتلا به افسردگی های شدید هستند. در گروهی از کودکان بین دوازده تا سی و پنج ماه که مورد بررسی قرار گرفتند آنها که تا قبل از سه سالگی چنین علائمی را داشتند احتمال افسردگیشان در آینده ده برابر افراد عادی بوده است.
۳.بیماری های روانی
این دست اختلالات برای افرادی رخ میدهند که در کنار آمدن با واقعیات دچار مشکل هستند. آنها ممکن است توهم را تجربه کنند صداهایی را بشنوند یا حالات وهمی گوناگونی داشته باشند. اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نیز از این قبیل مشکلات هستند.
مطالعات اخیر نشان داده است اغلب بزرگسالانی که مبتلا به بیماری های روانی پیشرفته هستند در سن چهار سالگی دچار اختلال در “توانایی های شناختی” بودهاند. این مطالعات بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از حدود چهار هزار نفر بوده و با توجه به توانایی های کلامی و غیر کلامی از هجده ماهگی تا بیست سالگی دسته بندی شدهاند و در پایان نشان میدهند افرادی که در بزرگسالی به بیماری های روانی مبتلا می شوند دوران طفولیت کاملا نرمالی داشته و بعد در حدود چهار سالگی علائمی از کمبود حافظه، توجه و سرعت عمل را از خود بروز دادهاند.
آنها نه تنها دارای اختلال در تواناییهای شناختی بودند بلکه از سطح آیکیوی پایینتری نیز بهرهمند بودهاند.
تحقیق دیگری در دانمارک ثابت کرده است که چگونگی عملکرد یک کودک در فعالیت های اجتماعی به خصوص در کلاس درس میتواند نشانگر احتمال ابتلای این فرد به مشکلات روانی در آینده باشد. آنها عملکرد اجتماعی کودکان را بر اساس پنج المان زیر مورد بررسی قرار دادند:
۱.کودک در فعالیت های کلاسی شرکت نمیکند.
۲.کودک هیچ دوستی ندارد.
۳.کودک اغلب مورد آزار و اذیت قرار میگیرد.
۴.کودک نمیخواهد با کسی دوست شود.
۵.کودک از برقراری ارتباط با سایر دانش آموزان پرهیز میکند.
در پایان نتایج نشان داد کودکانی که امتیاز قابل قبولی در این تست کسب نکردند با افزایش سن در مسیر خطر ابتلا به اختلالاتی همچون اسکیزوفرنی قرار میگیرند. هرچند با وجود تمام این نتایج یکی از محققین ارشد این پروژه دکتر آبراهام ریچنبرگ چنین میگوید: این نکته را به یاد داشته باشید که بسیاری از کودکان ممکن است در مقاطع مختلف زندگی خود در فعالیت های مدرسه و یا سایر عملکردهای ذهنی دچار سختی و مشکلات شوند ولی فقط عدهی بسیار محدودی از آنها در آینده به بیماریهای روانی مبتلا می گردند و در تمامی موارد جای نگرانی نیست.
۴.مشکلات عمومی
در بررسی های کلیتر مطالعه ای درکارولینای شمالی آمریکا روی بیش از هزار کودک و در فواصل زمانی منظم انجام شده است. آنها مشکلات شایع روحی از قبیل افسردگی، مسائل و مشکلات رفتاری و اضطراب و استرس را در بین این افراد مورد معاینه و بررسی قرار دادند و در پایان به این نتیجه رسیدند که ۲۶% از کودکان از مشکلات عاطفی رنج میبردند و ۳۱% از آنها نیز علائم خفیفتری را دارا بودند. از آن ۲۶%، شصت درصدشان در بزرگسالی دچار مشکلات روحی جدیتر شدند. و از بین ۳۱% ای که تنها نشانه های خفیفی از اختلالات را داشتند نیز حدود چهل و دو درصد با بالا رفتن سنشان به طور جدی درگیر این مشکلات روحی شدند.
در پایان به این نتیجه میرسیم که نشانه هایی در کودکان وجود دارد که با کمک آنها میتوان تا حدودی شرایط روحیشان در بزرگسالی را پیش بینی کرد. البته قطعا عواملی مانند محیط، فقر، بیتوجهی، تجاوز و یا هر گونه سوء استفاده دیگر نیز در این زمینه تاثیرگذار خواهند بود.
بنابراین با تشخیص زودهنگام هرگونه مشکل رفتاری در کودکان می توان نتیجه ی پایانی را قبل از ورود آنان به بزرگسالی تغییر داد. حال مشکل اینجاست که بزرگسالان به اندازه ی کافی با برچسبهایی از بیماریهای روحی احاطه میشوند. با این وجود آیا درست است که کودکان را نیز با این القاب برچسب گذاری کنیم؟ دکتر ویلیام کوپلند از دانشگاه علوم دارویی دوک و یکی از محققان مطالعه ی کارولینای شمالی در این مورد میگوید: مسئله ی مهم این است که ما باید روی پیشگیری و ممانعت تمرکز کنیم. اگر بخواهیم از هزینه و شدت مشکلات اجتماعی بکاهیم حتما باید زودتر آنها را تشخیص دهیم.
برگرفته از: learning-mind
جدیترین دیدگاهها