“وقتشناس” باشیم!
امروز میخواهم یک قرص جادویی به شما معرفی کنم. این قرص کمک میکند تا پول بیشتری دربیاورید، شادتر زندگی کنید، لاغرتر بهنظر برسید و روابط بهتری داشته باشید. این محصول، داروی جدیدی به نام «با دیر بودن خداحافظی کنیم» است. فقط مصرفِ یک نوبت از این دارو در روز کافی است تا همهجا بهموقع حاضر شوید و در زندگی خود و اطرافیانتان تغییری ایجاد کنید.
این مقاله را بخوانید تا ببینید چرا باید وقتشناس باشید.
گذشته از شوخی، دیر رسیدن قابل قبول نیست. ممکن است سختگیرانه به نظر برسد اما حقیقت دارد و باید بیش از اینها بر آن تأکید شود. فرقی نمیکند به مهمانی شام، کنفرانس یا قهوهی عصرانه دعوت شده باشید، وقتشناسی خصوصیات زیادی از شخصیت شما را برملا میکند.
دیررسیدن بهحدی برای من آزار دهنده است که حتی فکر کردن به آن هم اذیتم میکند. خیلی بهندرت پیش میآید که دیر برسم، اما اگر این اتفاق بیفتد، از استرس خیس عرق میشوم. هر چقدر دیرتر برسم، استرس و در نتیجه عرق کردنام شدیدتر میشود. اگر بیشتر از ۱۵ دقیقه دیر کنم، مثل این است که از استخر بیرون آمدهام.
در این زمینه کمتر کسی را پیدا میکنم که مثل من باشد. برای خیلی از افراد دیر رسیدن به جلسهی کاری یا تمام نکردن پروژهای در ضربالاجل تعیین شده امری عادی است. به من القابی مثل عصبی، غیرمنطقی و اتوکشیده و البته گاهی هم خیلی بدتر از اینها داده شده است. در دنیایی که همیشه دیر است، صحبت کردن دربارهی وقتشناسی برایم محبوبیتی نمیآورد، ولی مشکلی با این قضیه ندارم.
دلیلی وجود دارد که برای جلسات زمان مشخص و برای کارها ضربالاجل تعیین میکنیم. این کار به ما اجازه میدهد تا برای تلاشهایمان برنامه ریزی کنیم، هدر رفتن زمان را به حداقل برسانیم و انتظاراتمان را مشخص کنیم. تصور کنید که اگر همه آرام و بیخیال بودند چه پیش میآمد؟ مطمئنا تصورش سخت نیست، همین هفتهی گذشته ۱۳ نفر (بله، تعدادشان را شمردم) دیر به جلسه آمدند یا کارهایشان را در موعد مقرر تحویل ندادند. به نظر میرسد این در بین مردم تبدیل به یک اپیدمی شده که در چنین مواقعی خیلی ساده و با گفتن «ببخشید دیر شد»، «شرمنده، اشتباه شد» و «میدونید، پیش میآید دیگه» قضیه را به آرامی تمام کنند. در این مواقع معمولا پاسخی که انتظار شنیدنش را دارند این است: «اشکالی ندارد»، اما در حقیقت «اشکال دارد». مشکل اینجاست:
- بیاحترامی: وقتشناس بودن یعنی احترام گذاشتن. نشان میدهد که شما برای افراد دیگر ارزش قائل هستید. اگر به کسانی که در جلسه شرکت کردهاند احترام نمیگذارید، اصلا چرا میخواهید آنها را ملاقات کنید؟
- بیملاحظگی: دیر رسیدنِ غیرعمد نشان میدهد زندگی دیگران برای شما اهمیتی ندارد. خیلی راحت، برایتان مهم نیست.
- دستبالا گرفتن: دیر رسیدنِ عمدی به قدرت مربوط میشود. این کار یعنی میخواهید به فرد دیگر نشان دهید که آدم مهمی هستید و در رابطه خود را دستبالا میگیرید.
- عدم اعتماد: وقتی به جلسهای دیر میرسید یا کارتان را به موقع تحویل نمیدهید اعتبارتان زیر سؤال میرود. اگر نتوانند روی شما در وقتشناسی حساب کنند، چطور میتوانند در مورد مسائل مهمتر به شما اعتماد کنند؟
- زیانآوری: تصور کنید که ۵ نفر قرار است ساعت ۲ بعدازظهر جلسه داشته باشند. وقتی شما ده دقیقه دیر میرسید، ۴۰ دقیقه از وقت دیگران را به هدر میدهید. فرض کنید پرداختی سازمان به این افراد ۲۰۰ دلار در ساعت باشد. آیا ۱۳۳ دلار از دست رفته را شما میپردازید؟ به هرحال یک نفر باید هزینهی این ضرر را جبران کند.
- بینظمی: اگر نتوانید از تقویمتان به درستی استفاده کنید، چطور میتوانید به بقیهی قسمتهای زندگیتان سروسامان دهید. دیر رسیدن به این معنی است که حسابوکتاب زندگیتان را ندارید.
- پرمشغلگی: همه تمایل دارند پرمشغله بودن را به حساب مهم بودن بگذارند، اما یک فرد موفق میداند که پرمشغله بودن به معنای عدم توانایی در اولویت بندی کارها یا ناتوانی در «نه» گفتن است.
- بیثباتی: خیلی از افراد در آخرین لحظه تصمیم میگیرند از زیر بار کاری که متعهد شده بودند، شانه خالی کنند. واقعا کارشان خنده دار است.
- خودبزرگبینی: با اینکه خیلی از فراد از هشت سالگی به بعد این رفتار را ترک میکنند، اما هنوز هم خیلیها هستند که خود را در مرکز کائنات میبینند. این موضوع جالبی نیست. به آن، سندروم دونالد ترامپ نیز میگویند. دوست دارید شما را با دونالد ترامپ مقایسه کنند؟
همانطور که قبلا گفتم بهندرت پیش میآید که دیر برسم. گاهی وقتها واقعا یک کار ضروری پیش میآید، یا اتفاق پیشبینی نشدهای میافتد. وقتی تأخیر دارم، سعی میکنم با جزئیات دلیل دیر رسیدنم را توضیح دهم، از صمیم قلب عذزخواهی کنم، به افرادی که در انتظارم بودند اطمینان دهم که این موضوع برایم خیلی مهم است و دیگر هرگز تکرار نخواهد شد.
اهمیت دادن به وقتشناسی به معنای استرس داشتن یا قضاوت کردن افراد نیست. در واقع کاملا برعکس، باعث میشود در زندگیمان و در میان دوستان یا همکارانمان، جای بیشتری برای افراد قابل اطمینان، باملاحظه و منطقی باز کنیم. تصور کنید اگر همهی مردم کارهایی که بر عهدهشان بود را بهدرستی انجام میدانند، دنیا چه مکان آرامشبخشی میشد. بهترین کار این است که از خودتان شروع کنید و شعاری که از کودکی به من آموختهاند را سرلوحهی زندگیتان قرار دهید: «به موقع یعنی، ۵ دقیقه زودتر؛ سرِ وقت رسیدن، دیر است و دیر رسیدن قابل قبول نیست.»
برگرفته از: forbes
جدیترین دیدگاهها